فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تواضع و آثار آن، ص: 274

نمی باشد، شكل خاصی داشت. جوان وحشت كرد، هيولا گفت: وحشت نكن، من پدرت هستم، به امر موسی بن جعفر عليه السلام مرا با تو روبه رو كردند، من كه همه چيزم را باختم، چون راه من غلط و منحرف بود، اما طلبكار راست می گويد، خدمت موسی بن جعفر عليه السلام آمد، گفت: پدرم اين شكلی نبود، خيلی بی ريخت بود، به هيچ حيوانی شبيه نبود.

جوان عزيز خداوند در قرآن می فرمايد:

«يَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ» «1»

در قيامت باطن را در ظاهر وارد می كنيم، هر كسی به شكل باطن خود محشور می شود.

سؤال ابراهيم عليه السلام از ملك الموت

روايت قوی تر و مستندتر، روايتی است كه وجود مبارك مرحوم فيض كاشانی در دو كتاب باعظمت «وافی»، و «شافی» نقل می كند.

ابراهيم قهرمان توحيد، پدر همه انبيای بعد از خود، جدّ پيغمبر و ائمه طاهرين، انسانی كه قرآن بسيار به او بها داده است، روزی نشسته بود، ملك الموت را ديد، به او گفت: مرگ من فرا رسيده است، گفت: نه؛ زيرا هنگامی كه ملك الموت بيايد كار تمام است، و همه چيز باطل می شود،

«تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «2»

تمام پيوندهای او قطع می شود.

گفت: هنوز مهلت داری در دنيا بمانی. ابراهيم عليه السلام فرمود: برای چه آمدی؟

ملك الموت گفت: برای ديدن تو آمدم. ابراهيم عليه السلام فرمود: آيا با قيافه اصلی بالای سر محتضر می آيی و جانش را می گيری، گفت: نه، بر سر خوبان عالم به يك شكل

______________________________
(1)- طارق (86): 9؛ «روزی كه رازها فاش می شود.»

(2)- بقره (2): 166؛ «همه دست آويزها و پيوندها از آنان بريده شود.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^