فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تواضع و آثار آن، ص: 312

شبی در محفلی با آه و سوزی

شنيدستم كه مرد پاره دوزی

چنين می گفت با پير عجوزی

گل خوشبوی در حمّام روزی

رسيد از دست محبوبی به دستم

گرفتم آن گل و كردم خميری

خميری نرم و نيكو چون حريری

معطّر بود و خوب و دلپذيری

بدو گفتم كه مُشكی يا عبيری

كه از بوی دلآويز تو مستم

همه گل های عالم آزمودم

نديدم چون تو و عبرت نمودم

چو گل بشنيد اين گفت و شنودم

بگفتا من گلی ناچيز بودم

ولكن مدتی با گل نشستم

گل اندر زير پا خود گسترده پر كرد

مرا با هم نشينی مفتخر كرد

چو عمرم مدتی با گل گذر كرد

كمال همنشين در من اثر كرد

وگرنه من همان خاكم كه هستم «1» بر محور همين مطالب كتابی به نام معاشرت نوشتم، چه كسی شعر را بخواند؟

كجا و برای چه كسی بخواند.

سؤال دوزخ از گناهكاران

به خدا اين مسأله بسيار مهم است در سوره ملك، كه مأموران دوزخ به دوزخيان می گويد چرا به جهنم آمديد؟ می گويند: به خاطر نفهميدن، اگر ما فهميده بوديم مانند اميرالمؤمنين عليه السلام، امام حسين عليه السلام، سلمان، مقداد و عمّار در بهشت بوديم.

آنها فهميده بودند كه مملوك هستند، سينه سپر نكردند، شصت سال پيشانی خود را در خانه اين مالك روی خاك گذاشتند و گفتند: «سبحان ربی الاعلی و بحمده»، گفتند: «يا لطيف ارحم عبدك الضعيف»، با ادب در مقابل حق ايستادند به خاطر فهمشان گفتند:

______________________________
(1)- ملك الشعرای بهار.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^