فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: محرم راز ملكوت، ص: 442

در پايان، بی مناسبت نيست به داستان خاطره انگيزی نيز اشاره كنم:

چند سال قبل، به مناسبت روز ضربت خوردن امير مؤمنان (نوزدهم ماه مبارك رمضان)، تصميم گرفتم برای سخنرانی ظهر به مسجدی در تهران بروم. از دو روز پيش از سخنرانی، هرچه كتاب ورق می زدم و مطلب می ديدم، منبر روز نوزدهم آماده نمی شد. مصمم شدم در روز سخنرانی، در مسجد حاضر شوم و به مردم اعلام كنم: منبر امروز برايم فراهم نشد!

روز نوزدهم فرا رسيد. جمعيت فراوانی در محل حاضر شده بودند. در ميان نماز ظهر و عصر، كه روحانی مسجد به سخنرانی پرداخته بود، باز به ذهن خودم فشار آوردم تا شايد فرجی حاصل شود. در دل عرض كردم: علی جان، من در تهيدستی و فقر كامل به سر می برم و درمانده ام.

تو به تمام حريم های حقيقت راه پيدا كرده ای، راهی بگشا! ديگر می خواستم ناله و گريه سردهم كه ناگهان اين آيه قرآن به ذهنم رسيد:

«ربّ ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنك سلطانا نصيرا». [24]

و بگو: پروردگارا! مرا در هر كار و شغلی به نيكی وارد كن و به نيكی بيرون آور و برايم از نزد خود نيرويی ياری دهنده قرار ده.

از طريق معجم المفهرس قرآن پی بردم اين آيه مربوط به سوره مباركه «اسراء» است. قرآن را باز كردم و به اين سوره مراجعه كردم: موج عجيبی نسبت به امير المؤمنين در ذهنم به وجود آمد، نمی دانستم آيه چه ارتباطی با امير المؤمنين دارد! حدس زدم «و اجعلنی من لدنك سلطانا نصيرا» درباره امير المؤمنين باشد. همين مطلب و همين امواج ذهنی را در منبر آن روز بيان كردم. بعد از سخنرانی، به تفاسير مهم قرآن مراجعه كردم، ديدم ائمه فرموده اند: «و اجعلنی من لدنك سلطانا نصيرا»، درخواست پيامبر از خداست: خدايا، مرا دليل ياری كننده ای بر نبوت عطا فرما. ازاين رو، خدا علی، عليه السلام، را به پيامبر داد. [25]




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^