عقل: محرم راز ملكوت، ص: 256
می بينی به سبب آنچه از حق شناخته اند، لبريز از اشك می شود، می گويند: پروردگارا! ايمان آورديم، پس ما را در زمره گواهان به حقّانيّت پيامبر و قرآن بنويس.
طبق تصريح آيه، اين اشك بدان سبب است كه حق بودن قرآن مجيد را درك می كنند.
آن گونه بخوان كه بر پيامبر نازل شد!
روزی، يكی از دوستان از قرآنی برايم سخن گفت كه متعلق به انسان بزرگوار و اهل دلی بود كه چندين كتاب نوشته و حدود دوازده سال در دانشگاه آكسفورد انگلستان تحصيل كرده بود. چند بار هم دعوت شدم تا آن قرآن را ببينم، ولی توفيق يار نشد. اين قرآن مجيد چاپ هندوستان و در قطع رحلی است؛ يعنی اندازه صفحاتش بزرگ است.
ايشان می گفت: من آن قرآن را ديده ام. صاحب اين قرآن كسی بود كه از زمان جوانی تا وقتی كه از دنيا می رفت، هروقت اين قرآن را قرائت می كرد، اشك می ريخت، به حدی كه روی صفحات اين قرآن آثار اشك او هنوز باقی است. او از صاحب اين قرآن نقل می كرد كه گفته بود: يك روز در اتاقم نشسته بودم و داشتم قرآن می خواندم كه كسی در اتاقم را زد. در را كه باز كردم ديدم پدرم پشت در ايستاده است. (معلوم می شود پدر اين فرد انسانی مؤدب به آداب بوده است، چون اين دستور خدا در قرآن است كه بدون اين كه اجازه بگيريد و در بزنيد، وارد خانه يا اتاق كسی نشويد [2]). تعارف كردم. وقتی پدرم وارد اتاقم شد، پرسيد: مشغول به چه كاری بودی؟ گفتم: قرآن می خواندم. آن وقت، پدرم اين جمله را گفت كه بسيار در من تاثير كرد. فرمود: پسرم، قرآن به چه كسی نازل شده؟ گفتم: به پيغمبر عظيم الشأن اسلام. گفت: پسرم، آن گونه كه قرآن بر پيغمبر نازل شده آن را بخوان! ببين قرآن، وقتی نازل می شد، با قلب