عقل: محرم راز ملكوت، ص: 216
بهترين كتاب كتابخانه لنينگراد
يكی از رجال سياسی ايران در مقاله اش نوشته بود: وقتی از طرف دولت ايران به لنينگراد رفتم، از كتابخانه لنينگراد هم ديدن كردم. وقتی وارد كتابخانه شدم، بهت زده و متعجب شدم. رئيس كتابخانه كه به ميزبان من بود استقبال و پذيرايی خيلی گرمی به عمل آورد و جای جای كتابخانه را به من نشان داد. در اثنای صحبت، از رئيس كتابخانه پرسيدم: در اين 15 ميليون كتاب، مهم ترين كتاب كدام است؟ گمان هم می كردم مثلا مانيفست لنين را نام خواهد برد. او گفت: دلتان می خواهد ببينيد؟ گفتم:
بله. گفت: مهم ترين كتاب ما در اتاق مخصوصی نگهداری می شود. اجازه بدهيد كليدش را بياورم!
وقتی كليد را آورد و در آن اتاق را باز كرد، ديدم عجب اتاقی است! از در و ديوار اتاق ظرافت و هنر می باريد. ميز گران قيمتی هم در وسط اتاق قرار داشت كه ظرفی طلايی رنگ در آن به چشم می خورد كه رويش كتابی باز بود. رئيس كتابخانه كليدی را زد و بشقاب آرام شروع به گشتن كرد. به من هم گفت كه با احترام بايستيد، زيرا اين كتاب در ميان اين 15 ميليون اثر مهم ترين كتاب است، زيرا می تواند دنيا را اداره كند. گفتم:
می توانم آن را از نزديك ببينم. موافقت كرد و كليد را زد. وقتی بشقاب از حركت ايستاد، ديدم آن كتاب نهج البلاغه امير المؤمنين است!
چرا ما ايرانی ها كتاب نمی خوانيم؟ اين چه مصيبتی است كه در عالم نوشتن و خواندن كتاب گريبان گير ما شده است؟ شايد هنوز عده ای از مردم باشند كه گمان كنند كتاب نوشتن كار آسانی است، درحالی كه نوشتن يك كتاب خوب جان انسان را می گيرد. بعد از نگارش هم، چندين نفر بايد كار كنند با اثر به نحو مطلوب از چاپ در بيايد. با اين همه و با وجود صرف هزينه های سنگين چاپ و نشر، تيراژ كتاب برای