فارسی
چهارشنبه 23 آبان 1403 - الاربعاء 10 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: محرم راز ملكوت، ص: 290

گفت: می دانستيد ايشان 80 سالش بوده؟ گفت: آری! گفت: پس چرا روضه حضرت علی اصغر خوانديد؟ گفت: چون پدر شما از بچه شش ماهه ای هم كمتر می فهميد. آن روضه را هم برايش اضافه خواندم!

آری، گاهی بدن رشد می كند و جان انسان در دو سالگی می ماند. بلوغ جنسی و جسمی هويدا می شود، ولی عقل در يك سالگی می ماند.

*** ذو القرنين پرسيد: چرا قبرهايتان كنار خانه هاست؟ گفت: از انبيا به ما رسيده كه برای بيدار شدن از خواب غفلت، واعظی بهتر از ياد مرگ وجود ندارد. ما هر روز كه از در خانه بيرون می آييم، چشممان به اين قبرها می افتد و به خودمان می گوييم: آخر زندگی در دنيا به اين جا ختم می شود. يك وقت اسير دنيا نشوی، چون دنيا تو را برای خود نگه نمی دارد و روزی رهايت می كند و بايد ببرند خاكت كنند. عبرت بگير!

قبرها جلوی خانه هايمان است تا هر روز ياد آخرت و مردن باشيم و بدانيم اين جا ماندنی نيستيم و مسافريم. نتيجه اش اين است كه مال كسی را نمی بريم، حق كسی را پايمال نمی كنيم، ظلم به كسی نمی كنيم، و آبروی كسی را نمی بريم. زيرا هر روز اين قبرها نصيحتمان می كنند.

اما اين كه روی قبرها مدت عمر را آن گونه ثبت كرده ايم دليلش اين است كه ما آن مقدار از عمر را كه در عبادت و خدمت و تعليم و تربيت گذشته عمر محسوب می كنيم و بقيه را عمر حيوانی و شكمی می دانيم.

فقر را ريشه كن می كنيم، در مغازه ها را باز می گذاريم

ذو القرنين پرسيد: ظهر تمام مغازه ها باز بود، ولی صاحبانشان نبودند؟

گفت: ما در شهرمان انسان فقير نداريم و نمی گذاريم فقيری هم به وجود بيايد. لذا دزد هم نداريم. اين جواب سؤالات شما بود، حالا بگوييد شما برای چه به شهر ما آمده ايد؟ ذو القرنين گفت: هيچ! آمده بوديم اين




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^