عقل: محرم راز ملكوت، ص: 171
پی نوشت
[ (1). عوالی اللئالی، احسائی، ج 1، ص 67.]
[ (2). اعراف، 58: «و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذی خبث لا يخرج إلا نكدا كذلك نصرف الآيات لقوم يشكرون»؛ و زمين پاك است كه گياهش به اذن پروردگارش بيرون می آيد، و زمينی كه ناپاك است، جز گياهی اندك و بی سود از آن بيرون نمی آيد؛ اين گونه نشانه ها را برای گروهی كه سپاس گزارند به صورت های گوناگون بيان می كنيم.]
[ (3). بقره، 261: «مثل الذين ينفقون أموالهم فی سبيل اللّه كمثل حبة أنبتت سبع سنابل فی كل سنبلة مئة حبة و اللّه يضاعف لمن يشاء و اللّه واسع عليم»؛ مثل آنان كه اموالشان را در راه خدا انفاق می كنند، مانند دانه ای است كه هفت خوشه بروياند، در هر خوشه صد دانه باشد؛ و خدا برای هركه بخواهد چند برابر می كند و خدا بسيار عطاكننده و داناست.]
[ (4). اين شعر يكی از قصايد بسيار معروف و پر محتوای ناصر خسروست كه در آن پندهای گرانی داده است. بعضی از ابيات آن اين است:
نكوهش مكن چرخ نيلوفری را |
برون كن ز سر باد و خيره سری را |
|
بری دان از افعال چرخ برين را |
نشايد ز دانا نكوهش بری را |
|
همی تا كند پيشه، عادت همی كن |
جهان مر جفا را، تو مر صابری را |
|
هم امروز از پشت بارت بيفگن |
ميفگن به فردا مر اين داوری را |
|
چو خود می كنی اختر خويش را بد |
مدار از فلك چشم نيك اختری را |
|
تو باهوش و رای از نكو محضران چون |
همی برنگيری نكو منظری را |
|
سپيدار مانده است و بی هيچ چيزی |
ازيرا كه بگزيد او كم بری را |
|
اگر تو از آموختن سر بتابی |
نجويد سر تو همی سروری را |
|
بسوزند چوب درختان بی بر |
سزا خود همين است مر بی بری را |
|
درخت تو گر بار دانش بگيرد |
به زير آوری چرخ نيلوفری را |
|
من آنم كه در پای خوكان نريزم |
مر اين قيمتی در لفظ دری را. |
|
]