عقل: محرم راز ملكوت، ص: 440
بصيرت اوليا
نقطه اوج آمال جوان های مذهبی ما می تواند دستيابی به مقام علامه بحر العلوم باشد. ايشان در ميان عالمان شيعه بی همتا قلمداد می شوند و توانسته اند آغوش امام عصر را لمس كنند. [22] بايد پذيرفت كه با چند عبادت ناقص و يك دعای ندبه نمی توان آن آغوش را لمس كرد.
مرحوم آيت اللّه العظمی آقا شيخ عبد الكريم حائری برای يكی از شاگردان خود چنين نقل كرده اند: [23] ايامی كه در نجف درس می خواندم، همشاگردی ام آيت اللّه العظمی حاج ميرزا حسين نائينی بود و استادمان آيت اللّه سيد محمد فشاركی. روزی، چند طلبه آمدند و به من گفتند: آقا، يك درس برای ما بگذار. گفتم: مانعی ندارد؛ اما جايش را خودتان بايد تعيين بكنيد. گفتند: در يكی از محله های قديم نجف، مسجد خرابه ای قرار دارد؛ آنجا كسی درس ندارد و خالی است. اگر مشكل نيست، تشريف بياوريد آنجا به ما درس بگوييد. گفتم: مانعی ندارد، می آيم.
يكی از خصوصيات مؤمن تواضع و فروتنی است؛ روی صندلی يا خاك بنشيند، روی تخت يا فرش بخوابد، نان خالی بخورد يا نخورد، و داشته يا نداشته باشد برايش فرقی نمی كند. در هر صورت، در اين دنيا، خود را ميهمان خدا می داند.
ايشان در ادامه گفتند: روز اول، وقتی وارد اين مسجد خرابه شدم و به انتظار طلبه ها نشستم، بيرون را نگاه كردم و روبه روی درب ورودی مسجد، يك مغازه بسيار مخروبه ديدم. يك بزرگوار در اين مغازه نشسته و مشغول پينه دوزی بود. وقتی طلبه ها آمدند و من كتاب را باز كردم، ديدم پينه دوز هم تخته های مغازه را گذاشت و آمد در درس شركت كرد.
پيش خودم گفتم: بزرگوار، درس های آخوندها خيلی سخت و پيچيده است؛ به درد تو نمی خورد. پينه دوز چند روز در كلاس حاضر شد، اما