فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: محرم راز ملكوت، ص: 49

«انی لكما لمن الناصحين».

آدم و حوا باور نمی كردند كسی پيدا شود كه به خدا قسم دروغ بخورد، چون هنوز اين زمينه ها وجود نداشت. در روزگار ما، شايد اين مساله تا حدودی حل شده باشد و هزاران نفر بتوانند به سادگی قسم دروغ بخورند، ولی در زمان آدم و حوا نه آدميزادی نبود و نه اين رفتارها از كسی ديده شده بود. لذا، هنوز آن عقل تكامل لازم را نيافته بود و چشم و گوش و وجدان آن ها خيلی چيزها را درك نكرده بود. ازاين رو، باورشان نمی آمد كه يكی بيايد و به خدا قسم دروغ بخورد. به هر حال، شيطان گفت: به خدا من خيرخواه شما هستم! سبب اين كه به شما گفته شده از اين درخت نخوريد آن است كه هركس از ميوه اين درخت بخورد، در اين جا ابدی شده يا تبديل به فرشته خواهد شد:

«فوسوس لهما الشيطان ليبدی لهما ما و وری عنهما من سوآتهما و قال ما نهاكما ربكما عن هذه الشجرة إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخالدين». [12]

شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه از شرمگاه بدنشان بر آنان پوشيده بود نمايان كند، (وسوسه اش اين بود كه به هر دو) گفت: پروردگارتان شما را از اين درخت نهی نكرده مگر از اين جهت كه مبادا دو فرشته گرديد يا از جاودانان شويد. و برای هر دو سوگند سخت و استوار ياد كرد كه يقينا من برای شما از خيرخواهانم و قصد فريب شما را ندارم.

مگر آدم دوست نداشت فرشته شود؟ ظريف شود؟ لطيف شود؟ نور محض بشود؟ از اين جسم تبديل به ملائكه شود؟ هنوز هم دروغ سابقه ای نداشت تا آدم متوجه شود كه شيطان دارد با او مكر می كند و قصد خيانت به او را دارد. پس، هر دو از آن درخت می خوردند و هر دو را نيز فورا از بهشت بيرون كردند.

وقتی آدم و حوا از بهشت بيرون رانده شدند، عقل مطبوع خود را به كار گرفتند و گفتند: ما مقام خود را بر اثر فريب شيطان از دست داديم،




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^