فارسی
پنجشنبه 15 شهريور 1403 - الخميس 29 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: محرم راز ملكوت، ص: 185

بسم اللّه الرحمن الرحيم. الحمد للّه رب العالمين و صلّی اللّه علی جميع الأنبياء و المرسلين و صلّ علی محمّد و آله الطاهرين.

روزی، شخصی به محضر مبارك حضرت سجاد، عليه السلام، عرضه داشت: يابن رسول اللّه، زندگی را چگونه می گذرانيد؟ امام می توانستند در پاسخ او به گفتن «الحمد اللّه» بسنده كنند و سخن را ختم نمايند، اما اخلاق انبيا و ائمه طاهرين، عليهم السلام، اين گونه بود كه از هر فرصتی برای هدايت مردم استفاده كنند و آنان را راهنمايی سازند. چيزی كه برای اين بزرگواران ارزش داشت هدايت مردم بود؛ چه يك نفر باشد و چه مردمان يك شهر يا يك كشور. لذا، امام چهارم فرمودند: زندگی ام را درحالی می گذرانم كه هشت طلبكار از من طلب خويش را می خواهند! [1] شايد همان وقت به نظر سؤال كننده رسيده باشد كه چرا حضرت طوری زندگی كرده اند كه گرفتار هشت طلبكار باشند و حالا به خاطر بدهی هايشان ناراحت باشند؟ مگر نمی توانستند زندگی شان را طوری سامان دهند كه مشكلی با مردم پيدا نكنند؟ اما وقتی امام اين هشت طلبكار را توضيح دادند، سؤال كننده معنای سخن امام را دانست و




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^