فارسی
چهارشنبه 14 شهريور 1403 - الاربعاء 28 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: محرم راز ملكوت، ص: 332

[ (م. 1173 ق) و حاج شيخ محمد زمان كاشانی (م. 1166 ق) و ملا مهدی هرندی (م.

1186 ق) و ميرزا نصير (م. 1191 ق) و قسمتی از حديث را نزد شيخ بزرگوار شيخ يوسف بحرانی صاحب كتاب لؤلؤة البحرين. شيخ يوسف از مشايخ او بود كه هم در نزد وی درس خواند و هم از وی اجازه گرفت و هم چنين آقا محمد باقر بهبهانی.

اين را بنده ناچيز احمد بن محمد مهدی بن ابی ذرّ نوشته است».

حاج سيد شفيع جاپلقی در الروضة البهية كه آن را در سال 1278 نوشته و خود در سال 1280 از دنيا رفته است وقتی از سلسله مشايخ خود نام می برد، از ايشان بدين گونه سخن می راند: «... به طوری كه شنيده ام حاج ملا مهدی مدت سی سال از محضر عالم كامل، علامة زمان ملا اسماعيل خواجويی (مازندرانی) استفاده نموده بود». و می گويد: «به قدری اشتياق به تحصيل داشت و سرگرم درس خواندن بود كه هر نامه ای كه از ولايتش می رسيد مطالعه نمی كرد، مبادا موضوعی در آن باشد كه باعث تشويش حواس او گردد؛ ازاين رو، هر وقت نامه ای می آمد مطالعه نكرده در زير فرش می گذاشت. تا اين كه پدر وی كه از پيشكاران حكومت بود در نراق كاشان كشته شد. خبر كشته شدن او را برای فرزندش حاج ملا مهدی نوشتند. او هم طبق معمول باز نكرده گذاشت زير فرش خود. چون كسان او از آمدن وی مأيوس شدند، نامه ای به استادش نوشتند تا خبر مرگ پدرش را به او بدهد و او را روانه نراق كند تا تكليف تركه و ورثه معلوم شود. وقتی او وارد مجلس استاد شد، استاد را غمگين يافت. علت تأثر او را پرسيد و گفت: چرا درس نمی گوييد؟ استاد گفت: تو بايد بروی نراق كه پدرت مريض يا مجروح شده است. حاج ملا مهدی گفت: خداوند او را حفظ می كند، شما درس را شروع فرماييد! استاد ناچار موضوع قتل پدرش ابو ذر را به او گفت و توصيه كرد كه حتما بايد بروی به نراق. حاج ملا مهدی رفت به وطن، ولی سه روز بيش نماند، پس از رسيدگی به كارهای لازم، دوباره به اصفهان مراجعه نمود و مشغول درس خواندن شد تا رسيد به آن مرتبه از علم و بزرگواری كه وصف نخواهد شد».

فقيه بزرگوار ميرزا احمد تنكابنی (متوفای قبل از 1304) در قصص العلما كه آن را در]




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^