فارسی
يكشنبه 11 شهريور 1403 - الاحد 25 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: محرم راز ملكوت، ص: 131

بيست و اندی ساله بود، اما نقل است كه وقتی در سال 60 هجری قبل از اين كه مراسم حج شروع شود، به در خانه حضرت حسين در مكه رفت تا ايشان را ببيند، با ام سلمه همسر پيغمبر گفتگويی كرد كه به واقع عجيب است. آن روز، وقتی ميثم به منزل امام حسين رفت، ام سلمه از پشت در به او گفت: ابی عبد اللّه از شهر بيرون رفته اند و فكر نمی كنم تا غروب هم برگردند. ميثم گفت: من عجله دارم و به عراق برمی گردم.

اگر ابی عبد اللّه آمدند، به ايشان بگوييد مردی به نام ميثم تمار آمده بود شما را ببيند ...

ام سلمه نام ميثم را كه شنيد گفت: تو ميثم تماری؟ گفت: آری. فرمود:

بارها ديده ام كه نيمه شب امام حسين، عليه السلام، سر بر سجده نهاده و اشك می ريزد و در همان حال تو را دعا می كند. [38]

آری، انسان عاقل، انسانی كه حق را يافته و با حق يكی شده، به حق اقتدا می كند و از اين رهگذر ارزشی می يابد كه حضرات معصومين در نماز شب خود او را دعا می كنند.

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل؟

مطيع نفس و شيطانی چه حاصل؟

بود قدر تو افزون از ملائك

تو قدر خود نمی دانی چه حاصل؟ [39]




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^