فارسی
پنجشنبه 15 شهريور 1403 - الخميس 29 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تواضع و آثار آن، ص: 306

است كه ديگری او را به وجود آورده و همان هم او را از دنيا می برد، ديگری به او روزی می دهد و همان هم روزی او را در آخرين لحظات حيات قطع می كند.

مملوك موجودی است كه اختيار صد در صد در هيچ امری از خود ندارد، آن مقدار اختياری كه دارد، مالك به او واگذار كرده است. مالك، می تواند مملوك را از اراده و اختيار سلب كند و نيروی اختيارش را از كار بيندازد.

«عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلی شَيْ ءٍ» «1»

يا در آن جمله كه فرمودند:

«العبد و ما فی يده كان لمولاه»

عبد و مملوك و آن چه كه در اختيار او است، ملك مولا می باشد. «2» اگر عبد و مملوك مالك واقعی بود، انتقال ملك از او محال است، چنانچه انتقال ملكيت بر هستی، هرگز از پروردگار سلب نمی شود.

خدا مالك است و مالك كلّ هستی است، محال است رابطه مالكيت او با مملوك، قطع شود. اما مملوك، مالكيّتش محدود، قابل سلب و انتقال به غير است، انسان اگر توجّه به اين مملوكيت خود داشته باشد، محال است گرفتار غرور و تكبّر شود. به چه دليل مملوك تكبّر كند؟ به چه چيزی تكبّر كند؟ به اموال، كه از دست رفتنی است. به حيات، كه مرگ در انتظار او است. زيبايی ظاهری كه پيری در راه است، به علم، كه در خطر فراموشی است و علمی كه مال خودش نيست، علم از اساتيد قبل به انسان انتقال پيدا كرده است. آيا به توان و قدرت خود تكبر كند؟ كه توان و قدرت انسان از بسياری از موجودات زمين كمتر است.

توان انسان از مورچه كمتر است. مورچه دانه يا لاشه حشره ای را به طرف لانه می كشد گاهی آن دانه و حشره، هشتاد برابر وزن مورچه است. و انسان نمی تواند چند برابر وزن خود را بردارد و حمل كند، انسان از نظر توان از مورچه هم ضعيف تر

______________________________
(1)- نحل (16): 75؛ «برده زر خريدی كه بر هيچ كاری قدرت ندارد.»

(2)- نهج البلاغة: خطبه 64؛ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا فَيَكُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ يَكُونَ آخِراً وَ يَكُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يَكُونَ بَاطِناً كُلُّ مُسَمًّی بِالْوَحْدَةِ غَيْرَهُ قَلِيلٌ وَ كُلُّ عَزِيزٍ غَيْرَهُ ذَلِيلٌ وَ كُلُّ قَوِيٍّ غَيْرَهُ ضَعِيفٌ وَ كُلُّ مَالِكٍ غَيْرَهُ مَمْلُوكٌ وَ كُلُّ عَالِمٍ غَيْرَهُ مُتَعَلِّمٌ وَ كُلُّ قَادِرٍ غَيْرَهُ يَقْدِرُ وَ يَعْجَزُ.»

و نيز در بحار الأنوار: 2/ 4، باب 1، حديث 3؛ « [التوحيد] سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عز و جل وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَقَالَ يَعْنِي مِلْكَهُ لَايَمْلِكُهَا مَعَهُ أَحَدٌ وَ الْقَبْضُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی فِي مَوْضِعٍ آخَرَ الْمَنْعُ وَ الْبَسْطُ مِنْهُ الْإِعْطَاءُ وَ التَّوْسِيعُ كَمَا قَالَ عز و جل وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ يَعْنِي يُعْطِي وَ يُوَسِّعُ وَ يَمْنَعُ وَ يُضَيِّقُ وَ الْقَبْضُ مِنْهُ عز و جل فِي وَجْهٍ آخَرَ الْأَخْذُ فِي وَجْهِ الْقَبُولِ مِنْهُ كَمَا قَالَ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ أَيْ يَقْبَلُهَا مِنْ أَهْلِهَا وَ يُثِيبُ عَلَيْهَا قُلْتُ فَقَوْلُهُ عز و جل وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ قَالَ الْيَمِينُ الْيَدُ وَ الْيَدُ الْقُدْرَةُ وَ الْقُوَّةُ يَقُولُ عز و جل وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بقدرته وَ قُوَّتِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا يُشْرِكُونَ




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^