تواضع و آثار آن، ص: 461
كه آنان را ز حيوانی رهانيد
الهی قمشه ای
139- 140
كه گفت آن عندليبان را به گلزار
الهی قمشه ای
226
گر بمانديم زنده بردوزيم
شيخ بهائی
328
گفت احمد ز يمن بوی خدا می شنوم
؟ 138
ما از تو نداريم بغير از تو تمنّا
؟ 121
ما همه شيران ولی شير علم
ميرزا محمدتقی
حجةالاسلام
311
مردان خدا پرده پندار دريدند
فروغی بسطامی
205
مرگ اگر مرد است آيد پيش من
مولوی
137
ميسر نگردد به كس اين سعادت
؟ 244
وجود اندر كمال خويش ساری است
شيخ محمودشبستری
311
هر چه آن خسرو كند شيرين كند
مولوی
4
همی گفت ژوليده دستار و موی
سعدی شيرازی
185
يكی قطره باران ز ابری چكيد
سعدی شيرازی
187