عقل: محرم راز ملكوت، ص: 447
[من البدو من بعد أن نزغ الشيطان بينی و بين إخوتی إن ربی لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم».]
[ (19). مثنوی مولوی، دفتر دوم، بيت 303 و 304.]
[ (20). مناقب، ابن شهر آشوب، ج 1، ص 103؛ نيز بحار الانوار، ج 18، ص 41: «روی أن النّبی تفل فی بئر معطلة ففاضت حتی سقی منها بغير دلو و لا رشأ».]
[ (21). در ناسخ التواريخ مجلد مربوط به امام حسين (ع) اين داستان چنين آمده است:
زنی غذای نذری به خرابه ای برد. از او سبب نذرش را پرسيدند. گفت: در بچگی فلج بودم. مادم مرا به در منزل علی (ع) برد. حضرت به امام حسين فرمود: او را شفا بده. امام نگاهی به من كردند و از آن پس خوب شدم. (مولف)]
[ (22). رجوع شود به زندگينامه مرحوم علامه بحر العلوم.]
[ (23). من اين ماجرا را از همين شاگرد، در هفتاد و پنج سالگی وی شنيده ام (مؤلف).]
[ (24). إسراء، 80.]
[ (25). ر ك: تفسير برهان، ذيل آيه مورد نظر. (مولف)]