فارسی
سه شنبه 13 شهريور 1403 - الثلاثاء 27 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: محرم راز ملكوت، ص: 164

ذانواس كه از اين مساله ناراحت بود دستور داد در شهر نجران عده ای از مردم با ايمان را كه به حضرت مسيح پيوسته بودند دستگير كنند. عمّال حكومت نيز عده ای زن و مرد و كودك و جوان را بازداشت كردند (قرآن درباره تعداد اين افراد سخنی نمی گويد). سپس، ذونواس دستور داد در يك گودال بزرگ مواد آتش زا بريزند، و اين همان است كه قرآن در وصفش می گويد:

«النار ذات الوقود».

وقتی شعله های آتش زبانه كشيد، ذونواس به اين گروه مومن گفت: يا از دين مسيح برگرديد و يهودی شويد، يا زنده زنده در آتش بسوزيد! وقتی همه آن ها به او پاسخ منفی دادند، دستور داد آن ها را در آتش بياندازند. [15]

اين نص صريح قرآن است. روايت و قصه و داستان نيست. خداوند می فرمايد كه همه آن مردم مومن را در آتش انداختند و خودشان دور آتش نشستند و سوختن آن ها را تماشا كردند:

«و هم علی ما يفعلون بالمؤمنين شهود».

يعنی با چشم های ناپاك خود نگاه می كردند و می ديدند كه چه بلايی بر سر اين بندگان خوب خدا می آيد. آن هم به جرم اين كه خدا را پذيرفته بودند:

«ما نقموا منهم إلا أن يؤمنوا باللّه العزيز الحميد».

نه گفتن برای آنان به قيمت زنده زنده سوزانده شدنشان تمام شد. و اين در حالی است كه ما وقتی نه می گوييم، هم آبرويمان بيشتر می شود و هم احتراممان! مردم هم می گويند: اين جوان عجب جوان پاكی است، يا اين كاسب از اوليای خداست، يا آن كارمند چه آدم مؤمنی است! نه زنده زنده آتشمان می زنند و نه خانه مان را سرمان خراب می كنند.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^