فارسی
دوشنبه 12 شهريور 1403 - الاثنين 26 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عقل: محرم راز ملكوت، ص: 357

ميان گروهی دشمن درآيند [كه ] قطعا انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است، و خود او بر اين ناسپاسی گواه است. و همانا او نسبت به ثروت و مال سخت علاقه مند است [و به اين سبب بخل می ورزد].

انسان، در مواجهه با اين سوگند، گمان می كند پروردگار بعد از اين سوگند می خواهد نكته ملكوتی و بشارت دهنده را بيان فرمايد، ولی وقتی آيات را دنبال می كند، درمی يابد كه حضرت باری تعالی علت بيماری بخل را بيان كرده است.

خداوند در آيات آغازين سوره عاديات، پس از سوگند مهم «و العاديات ضبحا ...»، می فرمايد: «ان الانسان لرّبه لكنود»، يقينا انسان در مقابل پروردگارش در اوج ناسپاسی است. «و انّه علی ذلك لشهيد»، و خودش هم اين را می داند. يكی از ناسپاسی های انسان «بخل» اوست: «و انّه لحبّ الخير الشديد». اين انسان در مسير زندگی اش عشق و محبتی افراطی به پول پيدا كرده و پول به جانش بسته شده است و نمی تواند از آن جدا بشود. حبّ شديد يعنی عشق و محبت افراطی. كار محبت او به پول به جايی رسيده است كه پول در زندگی او حرف اول و آخر را می زند و غير پول در حاشيه زندگی اش قرار دارد. محور حياتش پول و دلار و درهم و دينار است. همه برنامه های زندگيی اش را با اين معيار می سنجد.

فرد محب با محبتی افراطی كه به زلف محبوب گره می زند، هرگز نمی خواهد از محبوبش جدا شود. [22] اين محبت خطرناك جلوی اجرای فرامين خدا را می گيرد. دستور الهی می گويد: زكات بپرداز، [23] نمی پردازد؛ خمس بده، [24] ادا نمی كند؛ قرض الحسنه بده، [25] قرض نمی دهد؛ به بستگان مستمندت انفاق كن، [26] نمی كند، زيرا پول معشوق اوست و او عشق افراطی به اين معشوق دارد و به هيچ عنوان حاضر نيست از اين معشوق فاصله بگيرد. اسير و بيمار و گرفتار است، آن هم گرفتار پولی كه زلزله، آتش سوزی، نوسان اقتصادی يا مرگ، آن را ناگهان از كف او می گيرد.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^