فارسی
دوشنبه 18 تير 1403 - الاثنين 30 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تواضع و آثار آن، ص: 383

مراجع به ديدن ايشان آمدند، آيت الله العظمی بروجردی هم به ديدن ايشان آمدند، وقتی آيت الله العظمی بروجردی می خواست برود، به سرعت كفشهای آيت الله بروجردی را جفت كرد و بلند كرد بوسيد. گفتند: چه می كنی؟ فرمود: كار درستی انجام دادم.

«تواضع من غير مَنْقَصَةٍ»

يك بار من خدمت آيت الله بروجردی رسيده بودم، به يكی از شاگردانشان در منبر تند شدند، شنوايی گوش ايشان ضعيف بود، آن شاگرد از استاد ايراد گرفتند، ايشان خيال كردند كه يك مطلبی كه ديروز صحبت می كردند آن را می گويد، از روی منبر فرمودند: جای اين مطلب در اينجا نيست، او ساكت شد. آقای بروجردی وسط درس بودند، درجا درس را قطع كرد، از منبر پايين آمدند، به جای اينكه طرف در بروند، در ميان شاگردان آمدند، به آن مرد رسيدند، دست خود را دراز كردند به آن مرد دست دادند، خم شدند دست طرف را بوسيدند و رفتند.

آفتاب نزده جلوی در خانه آن مرد رفتند، گفتند: من ديروز عصبانی شده بودم، مرا ببخش، گفت: آقا جان شما حق حيات به من داريد، شما استاد من هستيد، شما پسر فاطمه زهرا عليها السلام هستيد. چه چيزی را بايد ببخشم. فرمود: به جدّه ام زهرا جلوی من برگرد به خدا بگو: خدايا من حسين بروجردی خطاكار را بخشيدم. و بعد به خانه آمد. به خادمش گفت: از امشب برای من سحری مختصر درست كن، يك سال تمام، در گرمای چهل و پنج درجه قم روزه گرفت، گفت: خدايا من خودم را برای آن عصبانيت جريمه كردم، تو ديگر در قيامت مرا جريمه نكن.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^