تواضع و آثار آن، ص: 113
الحمدلله رب العالمين و صلّی الله علی جميع الانبياء والمرسلين
و صلّ علی محمد و آله الطاهرين.
طبق آيات قرآن و روايات و اخبار اهل بيت عليهم السلام و تحقيقات گروهی از دانشمندان الهی در شرق و غرب عالم، در قديم و جديد عالم، آنچه كه برای انسان باقی می ماند و دوام دارد و هميشگی است، عمل انسان است. هر چند اين عمل، عمل صالح و يا عمل زشت باشد. دوام، پابرجايی و ثبات اين عمل و جاويد بودن اين عمل قطعی و يقينی است كه روايات و اخبار بسياری بر آن گواه و شاهد است.
معنای عمل و كيفيت و ماهيت آن
عمل چيست؟ و چه كيفيت و ماهيتی دارد؟ درباره عمل، علاوه بر آيات قرآن و روايات، كتاب های زيادی نوشته شده است. كتاب های پرقيمتی كه محور بحث آن عمل و دانش و علم است كه در ضمن مطالعه اين گونه كتاب ها، انسان به معجزه بودن قرآن و روايات اهل بيت عليهم السلام پی می برد، كه پانزده قرن قبل در يك شهر قديمی و بدون مدرسه، شهری كه يك نفر قلم به دست نداشته، شهری كه اميرالمؤمنين عليه السلام می فرمايد: يك نفر هنر نوشتن نداشت، شهر مدينه «1» كه عقب افتاده تر از مكّه «2» بود، چون دور از رفت و آمد كاروان ها و ملت ها بود. قرآن كريم و اهل بيت عليهم السلام يك سلسله حقايقی را در رابطه با عالم، موجودات، انسان، گذشته
______________________________ (1)- لغت نامه دهخدا: 34/ 54
شهر مدينه: از شهرهای مهم عربستان سعودی است. اين شهر پس از مهاجرت پيغمبر اسلام از مكه به آن جا، موقعيت خاصی پيدا كرد و نامش از يثرب به مدينة النبی تبديل يافت، مرقد حضرت رسول در اين شهر است و مطاف و زيارتگاه مسلمانان جهان است. فاصله آن تا بحر احمر 175 كيلومتر و با جده 425 كيلومتر است. مدينه در واحه ای قرار گرفته كه آب آن نسبتاً فراوان است. بدين جهت ميوه و غلات فراوان در آنجا كاشته می شود. در عصر پيغمبر و ابوبكر و عمر و عثمان و آغاز خلافت اميرالمؤمنين علی عليه السلام- پيش از آنكه آن حضرت كوفه را مقر حكومت سازد- مركز خلافت اسلامی بود. در حكومت امويان حكام مدينه از جانب خليفه تعيين می شدند و در عصر عباسی نيز تا سال 428 ه. ق. كه محمد بن عبداللّه طاهر از جانب المستعين به حكومت آن شهر تعيين شده بود جزء متصرفات عباسيان به شمار می آمد.
از سال 250 تا سال 923 كه حكومت عثمانی آن شهر را تصرف كرد علويان از خانواده بنوالاحيضر و بنو مهنا حكومت آن جا را به دست گرفتند. در سال 1219 وهابيان آن را تصرف كردند لكن محمد علی والی مصر به سال 1227 آن شهر را از ايشان پس گرفت. در سال 1335 ه. ق. نيروهای شريف مكه بر آنجا دست يافت و در سال 1343 ه. ق. (1924 م) ابن سعود آن را تصرف كرد و جزو دولت عربستان سعودی گرديد. نام های ديگر مدينه عبارت است از: مدينة السماء، مدينه مشرفه، مدينة الرسول، مدينة النبی، مدينه منوره، مدينه طيبه، مدينه مكرمه، حرم الرسول، دار الهجرة، قرية الانصار، اثرب، يثرب، يندد، تيد، نيدد، نيدر، موفيه، بحيرة، طيبة، مسكينه، طابة، محبة، محبوبه، مجببة، حبيبه، مرحومه.
(2)- لغت نامه دهخدا: 35/ 1011
شهر مكه: ام القری، بكه.
شهر مقدس اسلامی در كشور عربستان سعودی در منطقه حجاز كه مسجدالحرام و خانه كعبه شرفها اللّه در آنجاست. در 80 كيلومتری شرق جده و در دره تنگی كه محاط كوه های بلندی است واقع شده است. ارتفاع آن از سطح دريا 330 متر است. تاريخ بنا و آبادانی آن به زمان حضرت ابراهيم عليه السلام و فرزند او اسماعيل عليه السلام باز می گردد. اين شهر كه زيارتگاه و قبله مسلمانان جهان است در ايام جاهليت نيز مركز عبادت اصنام و يكی از مراكز مهم بازرگانی عربستان در قبل از اسلام بود. اما پس از تأسيس حكومت امويان در دمشق اهميت تجاری خود را از دست داد. در اوايل قرن چهارم هجری قرامطه آن را خراب كردند و عثمانيان در اوايل قرن دهم به آنجا دست يافتند. بين سالهای 1218 و 1228 ه. ق. به دست وهابيان افتاد و شريف حسين به سال 1335 ه. ق. استقلال آن را اعلام و خود را پادشاه حجاز ناميد و به سال 1343 مكه به قبضه تصرف ابن سعود درآمد و از آن زمان تا امروز خاندان وی در حجاز سلطنت دارند و امور مكه در عهده آنان است.
ناصر خسرو در صفت شهر مكه آرد: شهر مكه اندر ميان كوهها نهاده است بلند و هر جانب كه به شهر روند تا به مكه برسند نتوان ديد و بلندترين كوهی كه به مكه نزديك است كوه ابوقبيس است و آن چون گنبدی گرد است چنانكه اگر از پای آن تيری بيندازند بر سر رسد و در مشرقی شهر افتاده است چنانكه در مسجد حرام باشند به دی ماه آفتاب از سر آن برآيد ... و اين عرصه كه ميان كوه است شهر است ... و مسجد حرام به ميانه آن فراخنای اندر است و گرد بر گرد مسجد حرام شهر است و كوچه ها و بازارها و هر كجا رخنه به ميان كوه در است، ديوار باره ساخته اند و دروازه برنهاده ... و از مسجد حرام بر جانب مشرق بازاری بزرگ كشيده است از جنوب سوی شمال و بر سر بازار از جانب جنوب كوه ابوقبيس است و دامن كوه ابوقبيس «صفا» است و آن چنان است كه دامن كوه را همچون درجات بزرگ كرده اند و سنگها به ترتيب رانده كه بر آن آستانها روند خلق و دعا كنند و آنچه می گويند صفا و مروه كنند آن است و به آخر بازار از جانب شمال كوه مروه است و آن اندك بالای است و بر او خانه های بسيار ساخته اند و در ميان شهر است و در اين بازار بدوند از اين سر تا بدان سر و چون كسی عمره خواهد كرد از جای دور آيد به نيم فرسنگی مكه هر جا ميلها كرده اند و مسجدها ساخته كه عمره را از آنجا احرام گيرند ...
هوای مكه عظيم گرم باشد و آخر بهمن ماه قديم خيار و بادرنگ و بادنجان تازه ديدم آنجا ... و پانزدهم فروردين قديم انگور رسيده بود ... و اول ارديبهشت خربزه فراوان رسيده بود و خود همه ميوه ها به زمستان، آنجا يافت شود و هرگز خالی نباشد. (از سفرنامه ناصرخسرو، چاپ برلين ص 97- 101). و رجوع به همين مأخذ و معجم البلدان و نزهة القلوب چاپ ليدن ص 1- 15 و دايرة المعارف فريدوجدی و الموسوعة العربيه شود.