فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عرفان در سوره يوسف، ص: 155

حرمت دارد و او حرمت را دارد می شكند. حكومت آن زمان در دست عمر بود. او به شكايت نزد عمر آمد و جريان را گفت. به عمر گفت: تو شاه اين مملكت باشی و كنار بيت الله الحرام در گوش من بزنند؟ گفت: نه، نبايد بزنند. چه كسی زده است؟

من او را به اشدّ مجازات، مجازات می كنم. گفت: علی بن ابی طالب.

عمر گفت: سكوت كن جوان! آن دستی كه به تو سيلی زده «يد الله» بوده است، من كاری نمی توانم بكنم. اين حرف عمر بن خطّاب و به نقل اهل سنت است.

دست، دست خداست، ولی از آستين حضرت علی عليه السلام بيرون می آيد. «1»

عظمت قلب مؤمن

روايتی در ذيل تفسير اين آيه ديدم:

«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» «2»

كلام الله را می گويد كه كوه ها طاقت و تحمل نزول آن را ندارند. اين كلام خداست:

«لا يسعنی أرضی و لا سمائی» «3»

______________________________
(1)- بحار الأنوار: 39/ 340، باب 90، النهاية في غريب الحديث؛ ابن الأثير: 3/ 332؛ «فِي حَدِيثِ عُمَرَ إِنَّ رَجُلًا كَانَ يَنْظُرُ فِي الطَّوَافِ إِلَی حَرَمِ الْمُسْلِمِينَ فَلَطَمَهُ عَلِيٌّ عليه السلام فَاسْتَعْدَی عَلَيْهِ فَقَالَ ضَرَبَكَ بِحَقٍّ أَصَابَتْهُ عَيْنٌ مِنْ عُيُونِ اللَّهِ.»

(2)- حشر (59): 21؛ «اگر اين قرآن را بر كوهی نازل می كرديم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشيده می ديدی.»

(3)- عوالي اللآلی: 4/ 7؛ «و في الحديث القدسي يقول الله عز و جل لا يسعني أرضي و لا سمائي و لكن يسعني قلب عبدي المؤمن.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^