فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عرفان در سوره يوسف، ص: 375

پيغام به خدا از طريق حضرت موسی عليه السلام

گوينده اين شعر يكی از اعظم علمای شيعه، وجود مبارك ملا احمد نراقی است:

ديد موسی كافری اندر رهی

پير گبری، كافری و گمرهی

گفت ای موسی از اين ره تا كجا

می روی و با كه داری مدّعا

گفت موسی می روم تا كوه طور

می روم تا لجّه دريای نور

می روم تا راز گويم با خدا

عذر خواهم از گناهان شما

چون خدا به انبيا گفته است كه اين ها اگر توبه نكردند، شما به جای اين ها توبه كنيد تا من آنها را بيامرزم.

گفت ای موسی توانی يك پيام

با خدای خود زمن گويی تمام

گفت موسی گو پيامت را كه چيست

گفت از من با خدای خود بگو

گو فلان گويد كه چندين گير و دار

هست من را از خدايیِ تو عار

نی خدايی تو نه من هم بنده ام

نی ز بار روزيت شرمنده ام

گر تو روزی می دهی هرگز مده

من نخواهم روزيت منّت ميار

اول به او بگو: از اين كه تو خدای من هستی، ننگم می آيد. بعد به او بگو: نه من بنده تو هستم، مرا به خود نچسبان، نه تو خدای منی، من هم تو را به خودم بند نمی كنم. اگر روزی مرا تو می دهی، می خواهم ندهی. من روزی تو را می خواهم چه كنم؟

زين سخن آمد دل موسی به جوش

گفت با خود من چه گويم حق خموش

حق اين است كه چيزی نگويم.

شد روان تا طور با حق راز گفت

راز با يزدان بی انباز گفت

اندر آن خلوت به جز او كس نديد

با خدايش رازها گفت و شنيد

چون كه فارغ شد در آن خلوت ز راز

خواست تا گردد به سوی شهر باز

رو به شهر كرد و پشت بر كوه هم

گفت حق كو آن پيام بنده ام «1»

جواب خدا به پيرمرد گبر

مگر بنده من به من پيغام نداده بود. چرا نمی گويی؟

گفت حق كو آن پيام بنده ام

گفت موسی من از آن شرمنده ام

شرم دارم تا بگويم آن پيام

چون تو دانايی تو می دانی تمام

ای موسی! ادب اقتضا می كند كه من پيام او را جواب بدهم.

گفت رو از من بر آن تند خو

پس ز من او را سلامی باز گو

پس بگو گفتت خدای دلخراش

گر تو را عار است از من عار باش

من ندارم از تو عار و ننگ و نيز

نيست ما را با تو جنگ و هم ستيز

گر نخواهی روزيم، من می دهم

روزيت از سفره فضل و كرم

فيض او عام است و فضل او عميق

جود او بی انتها لطفش قديم «2»

او از من خيلی عصبانی است. اين ادب كلام است: وقتی به او رسيدی، بگو خدا به تو سلام رسانده است. من به حرف تو گوش نمی دهم كه می گويی نمی خواهم، تو نخواه، ولی من روزی تو را می دهم. من همه اين ابرها، باران ها، برف ها، چشمه ها، رودخانه ها و زمين های زراعتی را برای تو درست كرده ام.

______________________________
(1)- ملا احمد نراقی.

(2)- ملا احمد نراقی.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^