فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عرفان در سوره يوسف، ص: 327

تو دست افشانی را چه دانی؟

تو شور اين نمكدان را چه دانی؟

تو را با اطلس مخمل بود كار

قماش گلعذاران را چه دانی؟ «1»

مناجات خدا با بندگان

اميرالمؤمنين عليه السلام می فرمايند: كار اين ها به جايی می رسد كه ديگر پروردگار عالم صبر نمی كند كه اين ها با او حرف بزنند، بلكه به نقطه ای می رسند كه خدا با آنها حرف می زند، می گويد: بنده من! تو صدای مرا گوش بده:

«ناجاهم فی فكرهم وكَلَّمَهُمْ فی ذات عقولهم» «2»

حال حضرت زهرا عليها السلام با شنيدن اذان بلال

اميرالمؤمنين عليه السلام به خانه آمد، گفت: يا فاطمه! بلال آماده اذان است. فرمود:

حسن جان! در و پنجره را باز كن. پيراهن پيامبر صلی الله عليه و آله را بياور. حسين جان! تو نيز بيا كنار من بنشين. سه معصوم می خواهند به استقبال اذان بروند. اين چه اذانی است؟

بلال چقدر حضور داشت؟ ای سپيدترين سپيدرويان عالم! ای زيباترين دل های عالم!

يافتن حضور از درگاه اهل بيت عليهم السلام

روحانی با ادب و درس خوانده از ايران به نجف رفته تا در درس خاتم المجتهدين، شيخ انصاری شركت كند، اما درس را نمی فهمد. بار علمی درس خيلی بالاست. چند روزی رفت و نفهميد. با خود گفت:

______________________________
(1)- صائب تبريزی.

(2)- نهج البلاغة: خطبة 113، قاله عند تلاوته «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ ...».




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^