عرفان در سوره يوسف، ص: 207
مقدس حضرت حق برسيد؟
عجز قدرت ها در برابر خدا
وقتی كه تمام درهای خير را باز كنند:
«ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها» «1»
به خاطر لياقت و شايستگی مردم، هيچ قدرتی در عالم نيست كه درهای خير مرا- چه خير مادی و چه خير آسمانی- به روی مردم ببندد.
«فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» «2»
من توانای شكست ناپذير هستم، كسی در مقابل كار من نسبت به بنده ام نمی تواند بايستد و من خدای حكيم هستم.
وقتی كليد تقوا و ايمان را در دست بنده ام ببينم، تمام درهای خير را به روی او باز می كنم. اين آيه ای است كه عرفا می گويند: ما با اين آيه زندگی می كنيم. تمام درهای خير دست اوست و كليدش كه ايمان و تقواست را به دست آورديم، اكنون غرق در خير هستيم.
باز شدن درهای خير با تحقق عملی ذكر
ببينيد هم ذكر علمی است و هم عملی، وقتی با ايمان و تقوا تحقق عملی پيدا می كند، انسان بعد از باز شدن تمام درهای خير چه می خواهد؟
______________________________
(1)- فاطر (35): 2؛ «چون خدا رحمتی را برای
مردم بگشايد، بازدارنده ای برای آن نيست.»
(2)- فاطر (35): 2؛ «و چون بازدارد، بعد از او فرستنده ای برايش وجود ندارد، و او توانای شكست ناپذير و حكيم است.»