فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عرفان در سوره يوسف، ص: 58

ای بر سرت افسر لأمرك

زيب برِ تو قبای لولاك «1»

تلاش مردان خدا در رساندن انسان به مقام واقعی خود

به خدا قسم در اين عالم چيزی شگفت انگيزتر از مقام انسان نيست. خدا می داند كه در اين خلقت چه كار كرده و چه ساخته است و چه ظرفيتی به اين موجود داده است. انبيا هر وقت نگاه می كردند كه مردم مقامات خود را با سنگ گناه از دست داده اند، خدا می داند كه چه خون دلی می خوردند.

حرص می خوردند تا انسان را به آن مقام واقعی خود برگردانند، تا جايی كه خدا به پيغمبر صلی الله عليه و آله می گويد: تو وظيفه نداری كه تا سر حدّ جان دادن به دنبال هدايت بشر بدوی. تو از جانت داری مايه می گذاری؟ «2» چون ايشان مردم گناهكار را نگاه می كرد، نفس گير می شد كه خدا اين ها را چه موجود باارزشی ساخته و اين ها با دست خودشان چه بلايی به سر خود درمی آورند.

می ديدند مردم دچار «نكس» شده اند، لغتی است كه در قرآن آمده است و غير از «نكث» است كه به معنای «عهد شكنی» است. «نكس» يعنی به جای اين كه به جانب حضرت حقّ بروند، حركت را برعكس كرده، با سر، به سرعت، طرف اعماق جهنّم حركت می كنند. مردم نمی فهميدند كه كجا دارند می روند، اما پيغمبر صلی الله عليه و آله می فهميدند.

تسليت خدا بر پيامبر صلی الله عليه و آله

چنان از غصّه گلوگير می شدند كه می خواستند جان بدهند. خدا كراراً او را تسلی

______________________________
(1)- غروی اصفهانی.

(2)- «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً» «كهف: 6»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^