عرفان در سوره يوسف، ص: 80
كه گرفتار بيماری پوستی بود و دو دندان پيشين او از رده دندان های ديگرش جلوتر بود، برای اين كه مرا قطعه قطعه كند، به من حمله كرد، من از شدّت هراس در مرز بيدار شدن بودم كه تو مرا صدا زدی.
در اين پرده دوم فهميدم كه فردا قاتل من در ميان اين سی هزار نفر است؛ يعنی ناپاكانی كه هيچ زمينه پاكی برای خود باقی نگذاشته اند، در عالمِ معنا به شكل سگِ بيمار هستند. اين خواب پاكان است.
رؤيای صادقانه پيامبر صلی الله عليه و آله
خوابی را نيز رسول خدا صلی الله عليه و آله نقل می كنند كه خيلی عجيب است. ظاهراً بعد از نماز صبح بود. به مردم فرمودند: من ديشب خوابی ديده ام كه می خواهم برای شما نقل كنم و هيچ چيزی را ناگفته نگذارم.
اولًا: بدانيد كه من وقتی می خوابم:
«تنام عينای و لاينام قلبی» «1» چشمم حالت خواب را قبول می كند، اما دلم نمی خوابد. آنچه را كه در خواب می بينم، دلم می بيند و آن عين حقيقت است.
پيغمبر صلی الله عليه و آله شب ها خيلی كم می خوابيدند. شب ها و روزهای عربستان در طول سال مساوی هستند؛ چون در منطقه نزديك به استوا، آفتاب مستقيم می تابد. در نهايت پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله بيش از پنج ساعت نمی خوابيدند و بقيه آن را بيدار و مشغول مناجات با خدا بودند.
______________________________ (1)- بحار الأنوار: 16/ 399، باب 11؛ «قوله صلی الله عليه و آله تَنَامُ عَيْنَايَ وَ لَايَنَامُ قَلْبِي.»
بحار الأنوار: 58/ 212؛ «وَ قَدْ رُوِيَ عَنْهُ عليه السلام أَنَّهُ غَفَا ثُمَّ قَامَ يُصَلِّي مِنْ غَيْرِ تَجْدِيدِ وُضُوءٍ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ إِنِّي لَسْتُ كَأَحَدِكُمْ تَنَامُ عَيْنَايَ وَ لَايَنَامُ قَلْبِي.»