عرفان در سوره يوسف، ص: 147
الحمدلله رب العالمين و صلّی الله علی جميع الانبياء والمرسلين
و صلّ علی محمد و آله الطاهرين.
همه شخصيت الهی حضرت يوسف عليه السلام در استغراق او برابر با ظرفيت وجودی خود در ذكر خدا بود. او دارای ذكر زبان، اعضا و جوارح، نفس، قلب، روح و سرّ بود. تمام اين مراتب ذكر نيز در كتاب خدا و معارف الهی آمده و توضيح داده شده و آثارش را نيز بيان كرده اند.
در اين مسأله سه حقيقت مطرح است: ذاكر، ذكر، مذكور. چنانچه در معرفت به ذكر نيز سه مسأله مطرح است: عارف، عرفان و معروف و چون پايه ذكر براساس محبت، ياد محبوب، نه فقط با زبان، بلكه به كيفيت های گوناگون؛ يعنی با دل، اعضا، نفس، روح و سرّ است. اينجا نيز سه حقيقت مطرح است: محبّ، محبت، محبوب.
برخی از اصطلاحات مربوط به ذكر
در اين موارد سه گانه، اولی را به بدايت تعبير می كنند كه منظور از بدايت، خود ذاكر، عارف و محبّ است؛ چون از او بايد شروع شود. بدايت يعنی اول، ابتدا. ذكر بايد از او طلوع كند و از افق وجود او خود را نشان دهد.
ذكر، عرفان و محبت را وسط می گويند، اوساط كه راه و جاده است و خداوند