عرفان در سوره يوسف، ص: 437
آن مدتی كه در آنجا در آغوش فرعون بود، خدا فقط می خواست در آينده بگويد: چنان دشمنانم را كر و كور می كنم كه نابودكننده را در آغوش خود بزرگ می كنند و با دست خود، نابودشان می كنم.
از بيست سال به بعد او نبايد در دربار فرعون باشد، بايد به آغوش پيغمبر بيايد تا بو، چشم و صدای پيغمبر به او بخورد. او نيز از خلوص، آزادی و آزادمنشی چه كرد كه به درجاتی غيرقابل تصور رسيد و كليم الله شد.
رسيدن به منازل بعد از تسليم
2- ايمان
«1»اين منزل اول، منزل تسليم است؛ يعنی محبوب من! مرا ببين؛ چون تو:
«إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» «2»
هستی، راست می گويم: از همه فرار كردم،
«فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» «3»
______________________________ (1)- الكافي: 2/ 24، باب أن الإسلام يحقن به الدم و تؤدی، حديث 2؛ «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عليه السلام قَالَ الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ وَ عَمَلٌ وَ الْإِسْلَامُ إِقْرَارٌ بِلَا عَمَلٍ.»
الكافي: 2/ 33، حديث 3؛ «عَنْ سَلَّامٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ أَنْ يُطَاعَ اللَّهُ فَلَا يُعْصَی.»
الكافي: 2/ 47، باب خصال المؤمن، حديث 2؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ الْإِيمَانُ لَهُ أَرْكَانٌ أَرْبَعَةٌ التَّوَكُّلُ. عَلَی اللَّهِ وَ تَفْوِيضُ الْأَمْرِ إِلَی اللَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اللَّهِ عز و جل.»
(2)- ملك (67): 13؛ «مسلماً او به نيّات و اسرار سينه ها داناست.»
(3)- ذاريات (51): 50؛ «پس به سوی خدا بگريزيد [كه ] بی ترديد من از سوی او بيم دهنده ای روشنگرم.»