فارسی
شنبه 12 آبان 1403 - السبت 28 ربيع الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عرفان در سوره يوسف، ص: 83

زشت صورت آنان مانند طرف زيبای آن می شد.

گفتم: اينجا چه خبر است؟ باز گفتند: شما دنبال ما بياييد. به مردی رسيديم كه كارش اين بود فقط آتش اضافه می كرد و دور آتش می چرخيد. گفتم: اين كيست؟

شبی به من گذشت كه شگفتی ها و عجايبی را ديدم. گفتند: برای شما توضيح می دهيم و بعد از خواب بيدار شدم.

تعبير رؤيای صادقه حضرت رسول صلی الله عليه و آله

اما يا رسول الله! اولين كسی را كه ديدی خوابيده بود و كسی با سنگ سخت مرتب جمجمه اش را می كوبيد، كسی بود كه حلال و حرام قرآن را ياد گرفته و فهميده بود، اما عمل نمی كرد و برای نماز واجب خواب می رفت و برنمی خاست كه نماز بخواند و تا روز قيامت در عالم برزخ، سر او را با اين سنگ می كوبند.

اما نفر دوم كه با چنگك چشم، بينی و دهانش را می كوبيدند كه صورتش به پشت سر می رفت، كسی بود كه صبح از خانه بيرون می رفت، دروغی می گفت كه مردم باور كنند و آن دروغ نيز در دنيا پخش می شد. يا رسول الله! اين دروغگو بعد از مرگ، تا روز قيامت اين بلا را بر سرش در می آورند، تا به عذاب جهنّم برسد.

اما آن مردان و زنانی كه در تنور عريان بودند، از بدن آنان آتش بالا می آمد، زنان و مردان زناكار هستند.

و اما آن كسی كه در جوی خون شنا می كرد و سنگ به دهان او می كوبيدند، رباخوار بود و آن كسی كه آتش روشن كرده بود و دور آن می گشت، مالك دوزخ است كه تا روز قيامت به اين آتش می دمد تا اهل آن، وارد جهنم شوند.

اما آن باغی كه ديدی مانند بهار است و مردی در آن بود، جدّ تو، حضرت ابراهيم عليه السلام و آن بچه هايی هستند كه قبل از بلوغ از دنيا رفتند. خداوند متعال همه اين ها را در اختيار حضرت ابراهيم عليه السلام گذاشته و به او گفته است كه در اين عالم




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^