عرفان در سوره يوسف، ص: 104
بود. تا آنجا كه وقتی فرشتگان مأمور تخريب منطقه قوم لوط را شناخت، به آنها گفت: شما چه مأموريتی داريد؟ گفتند: پروردگار به ما مأموريت داده است تا منطقه ای را كه قوم لوط زندگی می كنند، به خاطر گناه كبيره ای كه انجام داده اند و بنا ندارند كه توبه كنند، زير و رو كنيم.
اين مردِ دلسوزِ رحيم گفت: نمی شود اين مأموريت را انجام ندهيد؟ اين بدبخت ها دچار گناه كبيره ای شده اند و حرف حضرت لوط عليه السلام را گوش نداده اند، نمی شود به اين عذاب مبتلا نشوند؟ گفتند: يا ابراهيم! فرمان خدا بر اين مسأله قطعی شده است و ديگر برگرداندنی در كار فرمان قطعی نيست. عذاب بر آنها قطعيت يافته و دلسوزی تو ديگر به حال آنها سودی ندارد. «1»
ترفيع درجه آخرتی با انابه
حضرت انسانی بود كه با قدم عبادت كامل، پيوسته به جانب پروردگار در حركت بود. به كجا رسيد؟
«إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ» «2»
«وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ» «3»
______________________________ (1)- الكافی: 5/ 547، حديث 6؛ «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ عز و جل بَعَثَ أَرْبَعَةَ أَمْلَاكٍ فِي إِهْلَاكِ قَوْمِ لُوطٍ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ كَرُوبِيلَ فَمَرُّوا بِإِبْرَاهِيمَ عليه السلام وَ هُمْ مُعْتَمُّونَ فَسَلَّمُوا عَلَيْه... فَقَالَ لَهُمْ إِبْرَاهِيمُ لِمَا ذَا جِئْتُمْ قَالُوا فِي إِهْلَاكِ قَوْمِ لُوطٍ فَقَالَ لَهُمْ إِنْ كَانَ فِيهِمْ مِائَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُهْلِكُونَهُمْ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لَاقَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا خَمْسُونَ قَالَ لَاقَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا ثَلَاثُونَ قَالَ لَاقَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا عِشْرُونَ... خَمْسَةٌ قَالَ لَاقَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا وَاحِدٌ قَالَ لَاقَالَ فَإِنَّ فِيها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِين...»
(2)- يوسف (12): 24؛ «زيرا او از بندگان خالص شده ما [از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی ] بود.»
(3)- بقره (2): 130؛ «و قطعاً در آخرت از شايستگان است.»