ايمان و آثار آن، ص: 23
خدا است؛ يكی دارد به حق خدمت می كند و آن ديگری دارد برای ريشه كن كردن حق فعاليت می نمايد. آن وقت، با اين پول نزول، لباسی كه می پوشد، ضرر است؛ غذايی كه می خورد، ضرر است؛ بچه ای كه به وجود می آورد، ضرر است؛ دختری كه شوهر می دهد، ضرر است؛ پسری كه زن می دهد، ضرر است؛ مكه ای كه می رود، باطل است. كار خيری كه می كند، باطل است؛ كمكی كه از اين پول به فقرا می كند، حرام است.
آنچه گفته شد، وضعيت مال به دست آمده از طريق ربا بود. در غصب زمين مردم هم همين سخن می آيد؛ در معاملات حرام هم همين سخن می آيد؛ در تقلّبِ در اجناس مردم هم همين حرف می آيد؛ در زورگويی، قلدری، استبداد، تجاوز، ظلم، خيانت و پول درآوردن از اين راه ها همين سخن می آيد؛ در خوردن مال ضعيف همين سخن می آيد؛ در خوردن مال يتيم هم همين سخن می آيد؛ در تقلّب، خدعه، حيله و مكر در ميان مردم مسلمان و از آن طريق پول درآوردن، همين سخن می آيد. پس آن ها خيال می كنند كه خوش پوشيدند؛ خوش خوردند؛ خوش خوابيدند؛ خوش مسافرت كردند. همه آن ها خيال است؛ چون زير اين پرده ها، شعله های غضب خدا در دنيا و ذلت و سختی آن و عذاب آخرت نهفته است.
راه نجات انسان، الگو قرار دادن انبيا در زندگی
در قرآن مجيد، منظور از حيات، مجموعه روابط انسان با آفرينش است. اگر اين مجموعه روابط، مطابق با حيات انبيا خدا باشد، انسان در دنيا مورد لطف و عنايت حق است و در آخرت هم اهل نجات می شود، و اگر اين مجموعه روابط، مطابق با زندگی انبيا نباشد، او دنيايی پر از اضطراب و تضاد پيدا می كند؛ چنان كه اكنون پيدا كرده است، و در آخرت هم گرفتار عذاب، درد و رنج می شود، به حدی كه ما فوق آن تصوّر نمی شود.
اين كه به چه علت قرآن مجيد زندگی انبيا را اصيل ترين و ريشه دارترين زندگی ها می داند، قرآن كريم پاسخ آن را در آيات زيادی در يك كلمه خلاصه می كند، كلمه ای كه بعد از واژ الله، قرآن مجيد مقدس تر، مبارك تر، مؤثرتر و پرنتيجه تر از آن واژه از نظر مصداق خارجی و مفهوم عقلی در واژگان ندارد؛ يعنی واژه عبد، و در جايی كه می خواهد پيغمبر اكرم برترين مخلوق خداوند متعال را در عالی ترين چهره معرفی كند، او را با اين واژه مورد خطاب قرار می دهد. «1»
______________________________ (1) 23. در اين جا فقط به آياتی اشاره می شود كه خداوند عبارت «عَبْدِهِ» را درباره پيامبر خاتم صلی الله عليه و سلّم به كار برده هست:
- سُبْحانَ الَّذی أَسْری بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذی بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ (اسری: 1)
- الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَنْزَلَ عَلی عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً (كهف: 1)
- تَبارَكَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً (فرقان: 1)
- أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (زمر: 36)
- وَ النَّجْمِ إِذا هَوی* ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوی* وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوی* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ يُوحی* عَلَّمَهُ شَديدُ الْقُوی* ذُو مِرَّهٍ فَاسْتَوی* وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلی* ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی* فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنی* فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی (نجم: 1- 10)
- هُوَ الَّذی يُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ (حديد: 9)