فارسی
سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 27 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان و آثار آن، ص: 232

چهارصد ميليون آدميزاد را از شر گرگ استعمار نجات داد. گاندی اسلحه، كارخانه، صنعت، پول و چيزی نداشت. عكس او را كه می بينيم، فقط پارچه ای بر روی دوشش است و پارچه ديگری هم دارد كه به كمرش می بست. او برای زندگی ساده خود، يك بز هم داشت كه شيرش را می دوشيد و می خورد؛ هم چنين مقداری از پشم اين بز را قيچی می كرد و با دوك دستی می ريسيد و پيراهن درست می كرد. او حوله ای هم داشت كه بر روی دوشش می انداخت. به راستی گاندی چه كار كرد كه توانست چهارصد ميليون مريض را نجات دهد. توبه ای كه قرآن به اين شكل دارد، و گاندی نقشه اش را پياده كرد، و چهارصد ميليون نفر را از شر استعمار نجات داد، دنيا اسم آن را سياست عدم همكاری گذاشته است. بنابراين يك راه ديگر توب اجتماعی، سياست عدم همكاری بوده و بر همه هم واجب است.

برنام پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم در مورد توب اجتماعی

پيغمبر صلی الله عليه وآله اين طرح سياست عدم همكاری را برای معالج مرض و برای پيشگيری از خطر، به اجرا در آورد. پيغمبر كه می خواست به جنگ تبوك برود، سه نفر بازاری پولدار مشهور، به نام های كعب بن مالك، هلال بن اميه و مراره بن ربيع، به حضور پيامبراكرم صلی الله عليه وآله آمدند و گفتند: يا رسول الله! ما چند كار در بازار و در زندگی داريم، اجازه می دهيد ما كارهايمان را انجام دهيم، و بعد به شما ملحق شويم. حضرت فرمود: عيبی ندارد. پيغمبر صلی الله عليه وآله كه رفت، آن سه نفر گفتند: راحت شديم؛ آخر، چقدر ما به جنگ برويم. آن ها در مدينه ماندند و به پيامبر ملحق نشدند. امّا پيغمبر صلی الله عليه وآله با سپا خود تا مرز تبوك رفت و بعد هم برگشت. در اين خطوط جنگ تبوك، ارزنده ترين نكات تربيتی و ارزنده ترين برنامه های صبر و استقامت اسلامی برای مسلمان ها پيش آمد. مردمی كه برای تأمين امنيت جامع اسلامی رفتند، كارشان در راه ها به جايی رسيده بود كه پوستی را كه از گندم و جو مردم گرفته بودند و دور ريخته بودند، برای سد جوع بر می داشتند و می خوردند. ده نفر ده نفر با يك خرما بيست و چهار ساعت را زندگی می كردند. آيا من می توانم بار دين به دوش بكشم، من كه اگر صبح، سر ميز صبحانه ام، كره، عسل، مربا و پنير ليقوان نباشد، طاقت نمی آورم و آن روز به كاينات بد می گويم؛ من كه اگر ظهر سفره ام رنگين نباشد، چيزی از گلويم پايين نمی رود؛ من كه پيراهنم را بايد پاريس بدوزد و كت و شلوارم را برای دوختن بايد به لندن




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^