فارسی
چهارشنبه 23 آبان 1403 - الاربعاء 10 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان و آثار آن، ص: 334

مهرورزی امير مؤمنان عليه السلام با پيرمرد مسيحی كوری كه گدايی می كرد

در زمان حكومت اميرمؤمنان عليه السلام و در اوج قدرت آن، روزی حضرت داشت تنها با غلامش قنبر در كوفه حركت می كرد كه در مسيری ديد پيرمرد مردی با محاسن سفيد نشسته و دارد گدايی می كند. خيلی ناراحت شد. در همان جا، بغل پيرمرد نشست و گفت: پدر! وقار شما، سن شما و محاسن سفيد شما اقتضای گدايی نمی كند. شما آبرو داريد. شما آقاييد. با اين گدايی، به آبرو و به آقايی تان لطمه می خورد. پيرمرد گفت: آقا! كارمند وزارت دارايی بودم كه پير و كور شدم. وزير دارايی، علی بن ابی دافع، يك روز من را خواست و گفت: آقا! ديگر از دست تو كاری برنمی آيد، پس به سلامت برو. به خدا قسم، علی می خواست مثل مادر داغديده گريه كند. آدم های ديندار خيلی دل نازك هستند. به قنبر فرمود: برو علی بن ابی دافع را بردار و پيش من بياور. قنبر رفت و به وزير دارايی گفت: علی با تو كار دارد. علی بن ابی دافع دوان دوان آمد. حضرت به او گفت: تا وقتی اين پيرمرد جان داشت و بدنش سالم بود، از او كار كشيدی، وقتی هم كه كاری از او برنمی آمد، بيرونش كردی. الان او با زن و بچه اش چكار بايد بكند. آيا خوب است كه يك نفر را اين جور به خاك سياه نشانده ای؟ ابن ابی دافع گفت: علی جان! اين آدم سر پا بود و كار هم خوب می كرد. ولی اكنون او ديگر توان كار ندارد. در ضمن، مسيحی هم هست. حضرت گفت: من به دينش كار ندارم. حالا زن و بچ او از كجا بياورند بخورند؟ الان اگر بچه اين پيرمرد، دخترش، دامادش، عروسش و نوه هايش بگويند، بابا بزرگ! ما می خواهيم كه امشب مهمانی به خان شما بياييم، او چقدر بايد خجالت بكشد. چه جوری به اين ها بگويد كه نيايند. حضرت به آن پيرمرد گفت: وقتی سرپا بودی، چقدر حقوق می گرفتی؟ او گفت: علی جان! اين مقدار حقوق می گرفتم. حضرت فرمود: با اين مقدار حقوق، زندگی ات كاملًا تأمين می شد؟ پيرمرد گفت: آری، علی جان!

همان جا حضرت به ابن ابی دافع گفت: اسمش را بنويس و تا زنده است حقوقش را بده. «1»

______________________________
(1) 11. برداشتی از حديث هجدهم كتاب تهذيب الأحكام، ج 6، ص 293. متن روايت چنين است:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ رَجُلٍ بَلَغَ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ مَرَّ شَيْخٌ مَكْفُوفٌ كَبِيرٌ يَسْأَلُ. فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام: مَا هَذَا؟ قَالُوا يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ: نَصْرَانِیٌّ، فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام: اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّی إِذَا كَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَيْهِ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^