فارسی
چهارشنبه 23 آبان 1403 - الاربعاء 10 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان و آثار آن، ص: 254

چه می شود و آيا به اجابت می رسند يا نه. پس همين كه بر حسب اتفاق مريض كسی هم خوب شود، می گويند: به به از اين نَفَس. نَفَس عيسی در وجودش رفته و اين طوری تو مشهور می شوی. در دربار ممكن است كسی مشكلی پيدا بكند كه با پول و يا با دوا و يا با وساطت حل نشود و يكی هم بداند كه در مسجد جامع عابدِ زاهدِ نَفَس داری هست و به آن درباری بگويد: برو به آن عابد بگو كه برايت دعا كند تا مشكلت حل شود، و اين ماجرا همين طوری دهن به دهن كه بگردد، ممكن است آن وقت شاه هوس بكند و بگويد: من دامادی پاك، پاك نعمت و نفس دار می خواهم كه دخترم را به او بدهم كه اگر دخترم گرفتاری پيدا كرد، از نَفَس او مشكلش حل شود. جوان خاركن گفت: راه خوبی است. جوان به مسجد جامع رفت و روز و شب نماز خواند. چند نفر هم از او التماس دعا كردند و اين جوان كم كم مشهور شد. اما اين نماز كه نماز نبود؛ زير پوشش اين نماز، غريز جنسی برای رسيدن به دختر شاه شعله ور بود. اين عبادت، عبادت خدا نبود. اين عبادت، عبادت شهوت بود، ولی به اين صورت. هر نمازی كه نماز نيست. هر روزه ای كه روزه نيست.

روايتی پرقيمت از رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم دربار ارزش حيا

دينِ واقعی يكی از آثار آن حيا است. از وجود مبارك رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم روايتی نقل شده و چه روايت پر قيمتی است: «أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَی قَدَمِهِ ذُنُوباً، بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ: الصِّدْقُ، وَ الْحَيَاءُ، وَ حُسْنُ الْخُلُقِ، وَ الشُّكْر.» «1»: كسی كه به غفلت و به اشتباه خودش را غرق گناه كرد، گناه مالی، گناه بدنی و گناه حقوقی، و اين قدر گناه كرد كه از سر تا قدم او به طور كامل در پوشش گناه قرار گرفت؛ دست گناه كرد؛ چشم گناه كرد؛ شكم گناه كرد؛ شهوت گناه كرد، اما او می آيد با درايت پروردگار و با هدايت قرآن آراسته به چهار صفت می شود؛ زيبای به چهار صفت می گردد؛ خوش قيافه با چهار زينت می شود.

اولين آن صفات، «الصِّدْقُ» است؛ او ظاهر و باطن خود را يكی می كند، و چه دوست داشتنی است، آن كه دلش با زبانش يكی است. صدق مقام خيلی برجسته ای است. اگر صدق در من نباشد، من متقلبانه خودم را به مردم می نمايانم؛ يعنی آن كسی را به مردم نشان می دهم كه من آن طور نيستم؛ امّا اهل صدق همانی كه هستند، خود را به مردم نشان می دهند و به تقلّب، نه به عمل خود، و نه به ارزش های شان، چيزی را اضافه نمی كنند؛ سخن

______________________________
(1) 15. كافی، ج 2، ص 107.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^