فارسی
سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 27 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان و آثار آن، ص: 308

ندارد. او می گفت: ما بايد قناعت بكنيم تا به تمام گرسنگان مملكت، غذا برسد، و معنا ندارد كه هم غذاها را به طرف خودمان جلب كنيم. به طور يقين، اين شكل از عروسی ها و مهمانی ها و جلساتی كه برای مكه در اين هتل ها می گيرند، و هر چقدر هم كه مهمان ها از غذاها می خورند، انگار غذاها دست نخورده است، در قيامت سؤال دارد. آن وقت تا ديروقت كه پيشش بودم، برای من حديث می گفت، و من می ديدم بعضی از اين حديث ها را نشنيده ام. او قطعات زيبای ناب تاريخی مفيد می گفت، و می ديدم آن ها را نشنيده ام. او از زندگی خودش می گفت، و می ديدم همه آن ها درس است. مجموع لباسی هم كه تنش بود، در بيش از بيست سالی كه با او بودم، هر وقت او را می ديدم، در هر دوره ای، با پارچه های ايرانی ارزان قيمت و محكم بود. او بيش تر هم لباسِ پنبه ای می پوشيد. يك شب به او گفتم، اين شعرهايی كه می خوانی خيلی پر معنا است، من تا به حال آن ها را نشينده ام، می خواهم بدانم كه اين شعرها متعلّق به چه كسی هست؟ او گفت: متعلّق به خودمِ. البته، الآن دارند ديوان او را تنظيم می كنند تا چاپ نمايند. خودش صد و دوازده، سيزده سالش كه شد، خاموش شد. نه اين كه مريض بشود و بميرد؛ يعنی اين كه ديگر تمام كارخانه بدنش خودش از كار افتاد. هر شب می گفتم از اين شعرها برايم بخوان. من هم يك مقدار اهل شعر هستم. يك شب به او گفتم، چند تا شعر حفظی؟ در سن نود سالگی، يك بقچ بزرگ داشت كه آن را جلوی من گذاشت، و گفت: در تمام اين دفترچه ها شعرهايم را نوشتم، و دويست هزار بيت شعر حفظم. دفترها را بردار و هر جايی از آن ها را می خواهی باز كن و اول شعر را بگو، من تا آخر آن شعر را می خوانم. داشتن چنين حافظه سرشاری در سن نود سالگی، برای سلامت حافظه است.

وقف صد هزار درخت خرما توسّط حضرت علی عليه السلام

اميرمؤمنان عليه السلام خرج خود را به اندازه گرفته بود. او هر روز خانه عوض نمی كرد؛ هر روز اسب عوض نمی كرد؛ سه ماه يكبار، لباس عوض نمی كرد. سالی يك بار فرش عوض نمی كرد؛ نقاشی گران قيمت نداشت؛ گچ بری نداشت؛ آينه كاری نداشت؛ بلكه آن حضرت می گفت: آن مقدار درخت خرما كه دارد خرج مرا می دهد، پس الان كه اين صد هزار تا درخت خرما به ثمر نشسته، اضافه بر خرج من در زندگی است. آن حضرت اهل اين هم نبود كه آن درختان را بفروشد و پولش را بانك بگذارد، و بعد هم برود به اين طرف و آن طرف كه ببيند كدام بانك بيش تر سود می دهد. حضرت فرمود: قنبر! يك قلم و يك صفحه برايم




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^