ايمان و آثار آن، ص: 175
خود انسانی نيست، بلكه خود انسانی در تحت تسلّط جبر تاريخ و اقتصاد؛ يعنی همان شكم، اجتماع و محيط، سازند افكار و مشاعر و احساسات است. بحث خيلی سختی است. گفتند: تعيين كنند خودِ انسانی، عقل و مشاعر و عواطف و احساسات نيست، و اين ها همه دروغ است، بلكه خود انسانی در گرو جبر تاريخ، اجتماع و اقتصاد، تعيّن حياتی پيدا می كند، و اين گونه، برای نجات از تمام مظالم تاريخ، مكتب كمونيستی پيدا شد. اين مكتب می گفت: حكومت مردم بر مردم چيست؟ همه اين حرف ها را بايد كنار گذاشت. علم، دولت و ملت يعنی چه؟ تمام اين ها خيانت، ظلم و جنايت است، و بشر در سيطر تكامل و جبرِ تاريخ، جبرِ اقتصاد و جبرِ اجتماعی قرار دارد، و ما بايد يك دنيايی بسازيم كه در اين دنيا اولين فردِ دولت با آخرين فرد ملت در لباس، خوراك، خانه و زندگی يكی باشند. كمونيست ها در اين مطالب دروغ گفتند، و آن ها هم پرد ديگری از امپرياليسم هستند.
آمار ثانيه ای فحشا و منكرات در مغرب زمين
آنچه گفته شد، ترسيمی از وضع زندگی دو هزار سال ملت اروپا، و دويست سال ملت آمريكا بود، و بعد هم نتيج اين همه مظالم، پديد آمدن مسلك كمونيستی شد؛. همان ضديتی كه يهود با عيسی و مسيحيان در تاريخ داشت، كار را به اين جا رساند. اكنون وضع زندگی آن جا، به اين جا رسيده كه آمار مفاسد در ممالك مغرب زمين از شمارش بيرون برود؛ آن ها ديگر آمار فحشا و منكرات را به ثانيه كشانده اند.
يكی از دوستانم می گفت: در پمپ بنزينی در اروپا، رفتم تا بنزين بزنم، دو نفر از ماشين پياده شدند و اسلحه خود را درآوردند و كسی را كشتند. بعد معلوم شد چهل و سه دلار در جيب او بوده كه برای آن ها او را كشتند و بعد پول هايش را برداشتند و رفتند. در اروپا شما اگر تشريف ببريد، كسانی كه پير می شوند، از مرد و زن، به طور كلی بايد از زندگی كنار بروند. برای همين منطقه ای بيرون شهر است، به نام منطقه پيران، كه زن و مرد وقتی پير شدند، بايد از شهر بيرون بروند و در آن جا مستقر شوند. آن ها كه به آن جا رفتند، ديگر پسر و دختر و فاميل به ديدنشان نمی روند. مثل سگی كه در زباله دانی زندگی می كند، دولت يك نانی به آن ها می دهد تا بخورند، و بعضی از اين افراد هم خودكشی می كنند. در اروپا ديگر هيچ پناهگاهی برای بشر نمانده است. كليسا، طبيعت، علم، دولت های اروپايی و برنامه های رنسانس های فرهنگی و اقتصادی، هيچ كدام برای مردم پناهگاه نشدند. بعد به كمونيست پناه بردند، و پس از