فارسی
سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 27 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان و آثار آن، ص: 51

استادی در بغداد به نام احمد امين «1»، شيعه دوازده امامی و دارای دو علم قديم و جديد، علوم اسلامی و علوم جديد، كتابی دارد به نام «التكامل فی الاسلام» كه كتاب بسيار خوبی است. او در عراق خيلی مورد توجّه مردم مذهبی بود، مردم مذهبی فهميده و با بينش، به ويژه جوانانی كه به خاطر فرياد فطرت و ندای طبيعت خود، تشنه حقايق عالی انسانی بودند. در اين كتاب كليات مسايل عالی اسلام، از مسأله توحيد تا مسأله معاد، مورد بحث قرارگرفته و به مقتضای اين پنج اصل اسلامی، به مسايلی هم كه مترتّب بر اين پنج اصل بوده، به صورت جسته و گريخته توجّه شده است. ماجرايی كه می خواهم آن را نقل كنم، در باب معاد اين كتاب آن را ديده ام.

ظهور كوچك ترين آلودگی در عالم برزخ

دو پستچی شوق زيارت حضرت سيدالشهداء عليه السلام پيدا می كنند، البته، در زمانی كه مسافران نمی توانستند از مرز عراق عبور كنند و به زيارت بروند. البته، اين بار، منع ورود مسافر و زاير، شبيه زمان متوكّل، شديد بود؛ ولی آتش شوق اين دو، تمام موانع راه زيارت حضرت أبی عبدالله عليه السلام را برای آن ها آسان جلوه می داد. آن ها با هم قرار می گذارند كه هر طور شده به زيارت مرقد پاك امام سوم عليه السلام مشرف شوند. آن ها بار و توشه سفر خود را برمی دارند و عازم عراق می شوند، ولی راه را گم می كنند. بعد از اين آن ها از مرز عبور می كنند، چند روزی راه را طی می كنند، ولی نمی توانند به جايی برسند. پياده روی در كوير، تحمّل كم آبی و حرارت آفتاب، يكی از آن دو را خيلی رنجور و ضعيف می كند. وسط روز بود كه آن ها توانستند به منزلی برسند. فرد رنجور و ضعيف حس می كند دارد می ميرد، پس به رفيقش می گويد: ای رفيق! من ديگر نمی توانم به راه رفتن ادامه دهم و دارم همين جا از پا می افتم. پس تو بالای سرم بنشين، اگر شعاع آفتاب كم شد و من از حالت ضعف بيرون آمدم، من خواهم توانست با تو حركت كنم، و اگر مُردم، می خواهم تو مرا همين جا در گودالی بيندازی و بر رويم خاك بريزی تا جنازه ام

______________________________
(1) من أعلام الكاظميه المشاركين فی سلك التعليم المدنی، المنقطعين إلی العلم و الدين، و قد جمع منهما أحسنه، و لم ينقطع عن مجالس العلماء فی موطنه الكاظميه، و أثناء زياراته إلی مدينتی كربلاء و النجف، اجتمعت به و رأيت فيه علما أصيلا و فقها حكيما و ان لم يكن يتزيّن بزیّ العلماء فی عصره، و قد حدثنی عن أيام دراسته فی إستانبول تركيا و تهاجم العلمانيين علی العلماء ما جعله يتحاشی من الزیّ الدينی، و كان موئلا للشباب المؤمن. من آثاره: التكامل فی الإسلام. فهرس التراث، ج 2، ص 498




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^