فارسی
چهارشنبه 23 آبان 1403 - الاربعاء 10 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان و آثار آن، ص: 330

احمد! اين اسم ها كه اسم من نيست. بچه هايم مرا چه صدا می كنند؟ به حضرت گفت: يابن رسول الله! من از خير سؤالم گذشتم، شما اسمم را به من بگوييد، چه اسمی هست كه من دارم از فراموش كردن اسمم، دق می كنم. حضرت اسمش را به او گفت، و فرمود: اين طوری از يادش می رود.

در بحث ما هم خداوند هر گناهكار آمرزيده را به بهشت می برد و گناهانش را از يادش می بَرَد. اين قدر عفو الهی و چشم پوشی حضرت حق گسترده است. برای همين او دوست دارد ما هم در گذشت و چشم پوشی هم اخلاق خودش باشيم.

حضرت عليعليه السلام در وصيت فرمود: عزيزان دلم! اميرمؤمنان بودن مرا عَلَم نكنيد، و فقط بگوييد، ابن ملجم يك نفر را كشته، و ما هم بايد يك نفر را بكشيم، و بعد فرمود: پسرانم! هيچ كدام از شما آن جا نبوديد تا شاهد باشيد كه ابن ملجم با من چی كار كرده؟ خودم كه می دانم. حسن جان! حسين جان! ابن ملجم فقط يك ضربت به من زده، شما هم يك ضربت به او بزنيد. خدا به شما حق نمی دهد كه بر او دو ضربت بزنيد. «1» اين دين است؛ اين رعايت عدالت ديندار در حق قاتلش است.

مؤمن آبروساز است

حالا همين ديندار می خواهد مال مردم را رعايت كند؛ همين ديندار می خواهد آبروی مردم را رعايت كند. جوانی آمد خدمت اميرمؤمنان عليه السلام و گفت: من زنا مرتكب شدم و خداوند برای آن حد معين كرده است. من آمدم آن را به شما بگويم تا مرا حد بزنيد و من پاك شوم. حضرت فرمود: در حق خودت داری اشتباه می كنی و خيالاتی شده ای. در واقع، مرد چنين گناهی كرده بود، اما دين به اميرمؤمنان عليه السلام، و به هر مؤمن ديگری دستور داده، به هر شكلی كه ممكن است، كاری بكنيد كه آبروی گناهكار محفوظ بماند و به حد و قصاص نرسد. گفت: تو خيالاتی شدی، و فكر می كنی كه گناهكاری. مرد گفت: علی جان! من زنا كردم. حضرت فرمود: ديگر ادامه نده و بلند شو برو، تو اشتباه می كنی. اما حالا بعضی ها مته به خشخاش می زنند تا گناه ديگران را كشف كنند؛ اما اميرمؤمنان عليه السلام اصرار دارد كه گنا انجام شده، پنهان بماند. اين دينداری است. مرد رفت و فردا آمد و

______________________________
(1) 6. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 189، حديث 5433. متن روايت چنين است:

وَ رُوِیَ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِیِّ، قَالَ: شَهِدْتُ وَصِيَّهَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عليه السلام حِينَ أَوْصَی إِلَی ابْنِهِ الْحَسَنِ، وَ أَشْهَدَ عَلَی وَصِيَّتِهِ الْحُسَيْنَ وَ مُحَمَّداً وَ جَمِيعَ وُلْدِهِ وَ رُؤَسَاءَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ شِيعَتِهِ عليه السلام ثُمَّ دَفَعَ إِلَيْهِ الْكِتَابَ وَ السِّلَاحَ ... ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی ابْنِهِ الْحَسَنِ عليه السلام فَقَالَ: يَا بُنَیَّ! أَنْتَ وَلِیُّ الْأَمْرِ وَ وَلِیُّ الدَّمِ فَإِنْ عَفَوْتَ فَلَكَ وَ إِنْ قَتَلْتَ فَضَرْبَهً مَكَانَ ضَرْبَهٍ وَ لَا تَأْثَمْ ...




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^