فارسی
چهارشنبه 23 آبان 1403 - الاربعاء 10 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان و آثار آن، ص: 209

وقتی كتاب خدا می خواهد چهر زن فرعون را نشان دهد، پروردگار می فرمايد: اين زن در پيشگا من غرق در عنايت است، و نه تنها هيچ خطری متوجّه او نشد، بلكه به آبروی او هم اضافه شد. اين سرنوشت استقامت اراده، عزم و تصميم انسان مومن است.

نمونه ای از امير احمد بن عبدالله خُجِستانی

«1»

مردی می گويد: به ديدن امير احمد بن عبد الله خجستانی كه امير ماوراءالنهر شده بود، رفتم. هر چند من هنوز از اين اتفاق در تعجّب بودم. چون من قبلًا با او رفيق بودم. او پيش از امارت، شغل حمّالی داشت؛ اما نمی دانم ناگهان چه شد، اين آدم رفت و امير ماوراءالنهر شد. ماوراءالنهر اكنون قطعه بزرگی از روسيه است و خراسان ما هم قبلًا جزء ماوراءالنهر بود. اصلًا اين سرزمين برای خود مملكتی بود.

آن مرد می گويد: اجازه گرفتم و به ملاقاتش رفتم، و به او گفتم: شما مگر حمال نبوديد؟ اميرگفت: بودم. گفتم: پس شما از كجا به امارت ماوراءالنهر رسيديد؟ اميرگفت: يك روز ديوان حنظله بادغيسی را برداشتم و مطالعه كردم. در آن ديوان يك رباعی توجّه مرا به خود جلب كرد. اين رباعی برای من چنان اراده ای ساخت كه من از حمالی به امارت ماوراءالنهر رسيدم. آن رباعی اين بود:

مهتری گر بكام شير در است شو خطركن ز كام شير بجوی

يا بزرگی و ناز و نعمت و جاه يا چو مردانت مرگ روياروی

حنظله بادغيسی «2»

______________________________
(1) 19. احمد بن عبداللّه خُجِستانی: از امرای طاهريه بود و بعد از انقراض طاهريان به دست صفاريه، او به خدمت صفاريه پيوست و از حسن تدبير و فرط كفايت خود، به مقامات عالی رسيد و بر اغلب بلاد خراسان مستولی گشت تا آن جا كه با عمروبن الليث در نيشابور مصاف داده، او را بشكست و قصد فتح عراق كرد و دراهم ودنانير به نام خويش سكه زد، ولی اجل به زودی هوای استبداد را از دماغش بيرون برده، در سنه 268. ق. به دست غلامان خود در نيشابور كشته شد و فتن او بخوابيد و مدت تغلّب او هشت سال بود. (از حواشی دكتر معين بر چهارمقاله نظامی عروضی ص 69).

منبع: لغت نام دهخدا

(2) 20. حنظله بادغيسی: از حكيمان و شاعران است. مجمع الفصحاء آرد: وی از متقدمين حكما و متكلمين و صاحب ابيات متين است. ظهورش در روزگار آل ليث صفار بود و در عهد آل طاهر، شعر فارسی ظاهر نمود. اگرچه آل طاهرمعتقد به شعر فارسی نبوده اند و در آن وقت هيچ كس صاحب اين طرز زيبا نشده. حكيم بنای گفتن شعر فارسی گذاشته و در اين فن لوای مسلميت برافراشته و بر همه مقدم بود، مگر بر ابوالعباس مروی. ظهور وی در مائه ثانيه از هجرت بود. معاصرين وی، محمود وراق و فيروز مشرقی بوده اند. وفاتش در سنه 219. ق. بوده است.

فرهنگ دهخدا با تلخيص




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^