ايمان و آثار آن، ص: 74
ادعای اجرای قانون در افراد بی دين
آيا اكنون در جهان مردم در مقابل قانون مساوی هستند؟ من می گويم، چنين نيستند و می بينيد تنها فرياد اسلام برای آن بلند است. جهان قابيلی به قوانين خود عمل نكرد. در زمان پيغمبر صلی الله عليه وآله، افراد كمی به قانون عمل كردند و بقيه مردم نسبت به آن متجاوز شدند. با اين همه قوانين، امروز هم كسانی هستند كه می گويند دين داريم، ولی تا به حال، به دين عمل نكرده اند؛ همان طوری كه خداوند گفته: «1»، شكرگزاران كمند.
پيامبر صلی الله عليه وآله ديد انسان های عصرش اصلًا به قانون احترام نمی گذارند، برای همين برخاست تا قوانين الهی را تبيين كند و زمينه اجرای آن را فراهم آورد؛ چون بشر حكومت و قانون جهانی می خواهد. بعد از پيغمبرصلی الله عليه وآله، عليعليه السلام را كنار زدند و نگذاشتند علی عليه السلام راه پيامبر صلی الله عليه وآله را ادامه دهد. ولی او شايسته اين حكومت بود؛ چون او قانون جهانی داشت، امّا رأی صحابه در كار آمد و انحراف ايجاد شد؛ اجتهاد صحابه در كار آمد و انحراف ايجاد شد؛ اجتهاد ابوهريره «2» آمد؛
______________________________ (1) 23. سبأ: 13.
(2) 24. تلخيصی از آنچه در موسوعه طبقات الفقهاء، ج 1، ص 43- 39 در بار حقيقت شخصيت ابوهريره چنين آمده است:
و قد أجمع رواه الحديث علی أنّ أبا هريره كان أكثر الصحابه حديثاً عن رسول الله صلّی الله عليه و آله و سلّم علی حين أنّه لم يصاحب النبی صلّی الله عليه و آله و سلّم إلّا ثلاث سنين «1»، فقد بلغت مروياته كما فی مسند بقیّ بن مخلد 4735 حديثاً روی البخاری منها 446. و لهذا أنكر الصحابه عليه كثره روايته. و جاء فی «البدايه و النهايه» أنّ الزبير حين سمع أحاديث أبی هريره قال: صدق، كذب. و كان أبو هريره يروی عن كعب الاحبار و يثق به، و قد بثّ هذا الاخير فی الدين الإسلامی الكثير من الاسرائيليات و قال إبراهيم النخعی: كان أصحابنا يدَعون من حديث أبی هريره. و كان أبو هريره من عامه الصحابه فی زمن النبی صلّی الله عليه و آله و سلّم و أبی بكر و عمر، ثمّ أخذ يظهر فی زمن عثمان ثمّ ذاع صيته أكثر فی زمن معاويه، و قد غمره معاويه برفده و أعطيته، و كان مروان ينيبه عنه علی ولايه المدينه، فلم يلبث أن تحوّل حاله من ضيق إلی سعه و من فقر إلی ثراء. جاء فی «سير أعلام النبلاء»: عن ابن المسيب قال: كان أبو هريره إذا أعطاه معاويه سكت فإذا أمسك عنه تكلّم. توفّی أبو هريره سنه تسع و خمسين بقصره بالعقيق و حُمل إلی المدينه و دُفن بالبقيع و صلّی عليه الوليد بن عتبه بن أبی سفيان، و كان يومئذ أميراً علی المدينه.