ايمان و آثار آن، ص: 44
معذور بدارم. بعد با همسرش خداحافظی كرد و سوار اسب شد تا به سپاه اسلام ملحق شود. روايت دارد كه سه شبانه روز طول كشيد تا اين جوان توانست مسير بيابان تا تبوك را طی كند و به سپاه اسلام ملحق شود. زمانی كه او به خدمت پيغمبر صلّی الله عليه وآله و سلّم رسيد، گرد و غبار و عرق بر تمام بدن و رويش نشسته بود، ولی او بی صبرانه در همان حال پيغمبر صلّی الله عليه وآله و سلّم را در آغوش گرفت، و در حالی كه نمی توانست گريه شوقش را از اين ديدار نگاه دارد، به حضرت گفت: آقا! من در مدينه نبودم، وقتی شما به جهاد فراخوان دادی، و اگر آن موقع در مدينه بودم، سر و جانم را فدای خاك پايت می كردم و لحظه ای برای همراه شدن با شما درنگ نمی نمودم. «1»
ام حبيبه
«2»ابوسفيان ملعون و پليد كه در جنايتكاری نظير ندارد، دختری داشت به نام ام حبيبه كه همسر پيامبر صلّی الله عليه وآله و سلّم بود. پيغمبر صلّی الله عليه وآله و سلّم كه به مدينه آمد، همسرش هم كه دختر ابوسفيان و خواهر معاويه بود، به مدينه آمد. ماجرای اين ازدواج اين بود كه از طرف ابوسفيان كارهايی صورت گرفته بود كه به منزله شكستن قرارداد متاركه جنگ او با پيغمبر بود. ابوسفيان برای ترساندن مردم، مرتّب با رفقايش به قبيله های مسلمان بيرون مدينه و مكه حمله می كرد، در حالی كه او با پيغمبر
______________________________ (1) 7. برداشتی از تفسير القمی، ج 1، ص: 294. متن كتاب چنين است:
و تخلف عن رسول الله صلّی الله عليه و آله و سلّم قوم من أهل ثبات و بصائر لم يكن يلحقهم شك و لا ارتياب و لكنهم قالوا نلحق برسول الله صلّی الله عليه و آله و سلّم منهم أبو خثيمه و كان قويا و كانت له زوجتان و عريشتان فكانت زوجتاه قد رشتا عريشتيه و بردتا له الماء و هيأتا له طعاما، فأشرف علی عريشته، فلما نظر إليهما قال و الله، ما هذا بإنصاف رسول الله صلّی الله عليه و آله و سلّم فقد غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر، قد خرج فی الصخ و الريح و قد حمل السلاح مجاهدا فی سبيل الله و أبو خثيمه قوی قاعد فی عريشته و امرأتين حسناوتين لا و الله ما هذا بإنصاف ثم أخذ ناقته فشد عليها رحله فلحق برسول الله صلّی الله عليه و آله و سلّم فنظر الناس إلی راكب علی الطريق فأخبروا رسول الله صلّی الله عليه و آله و سلّم بذلك فقال رسول الله صلّی الله عليه و آله و سلّم كن أبا خثيمه، فأقبل و أخبر النبی بما كان منه فجزاه خيرا و دعا له.
(2) 8. أُم حبيبه (17 قبل البعثه- 44): رمله بنت أبی سفيان صخر بن حرب. هاجرت مع زوجها عبيد الله بن جحش الاسدی، أسد خزيمه من مكه إلی أرض الحبشه، فافتتن عبيد الله و تنصّر بها، و مات علی النصرانيه، فلمّا قدمت أُمّ حبيبه المدينه تزوّجها رسول الله صلّی الله عليه و آله و سلّم، و اختلف فيمن ولی عقده النكاح، فقيل: عثمان بن عفان، و قيل: خالد بن سعيد بن العاص، و قيل: بل زوّجها إياه النجاشی و هی بأرض الحبشه. توفّيت أُمّ حبيبه بالمدينه سنه أربع و أربعين، و قيل: اثنتين و أربعين. موسوعه طبقات الفقهاء، ج 1، ص 88- 89