ايمان و آثار آن، ص: 341
اين حال ها را ببينند. اين لحظات، خاطره های بسيار عالی برای آنان می شود. من خودم خاطراتی كه از خانواده پدری و مادری دارم، نمی گذارند كه الان آن طوری كه بايد، در زندگی خوش باشم و لذت ببرم، هميشه من در يادِ آن خاطرات گذشته ام، مثل اين كه در خانه ما اذان بود؛ قرآن بود؛؛ حال بود؛ صفا بود؛ گريه بود؛ پاكی بود؛ رفاقت های خوب بود؛ حرف های خوب بود؛ عبادت بود؛ از ماه رمضان خوشحال بودند؛ از وقت نماز خوشحال بودند.
من خيلی از شعرهای كتاب طاقديس را حفظ هستم، يعنی در همان جوی به سر می برم كه از خانواده پدر بزرگی ام نسبت به اين كتاب شروع شد و باعث شد كه من يكی از كتاب هايی را كه دل به آن ببندم، همين كتاب طاقديس باشد و شعرهايش را حفظ كنم.
ماجرای گری مشتاقانه و عاشقان حضرت شعيب عليه السلام در كتاب طاقديس
مرحوم نراقی بعضی از روايت های بسيار شورانگيز را در كتاب طاقديس به صورت شعر در آورده. از جمله اين روايت كه حضرت شعيب عليه السلام كه بعداً پدر زن موسی بن عمران عليه السلام شد، خيلی گريه می كرد.
حضرت شعيب عليه السلام چند نوع گريه داشت كه يكی از آن ها، گريه شوق بود. او آن قدر گريه شوق كرد كه كور شد. بعد از اين كه اين پيغمبر خدا از كثرت گريه كور شد، برای اين كه اين افراد مَحْرم اين حريم بودند و خدا عاشق آن ها بود و آن ها را دوست داشت، و خدا هر كس را دوست داشته باشد، در آبرو، در عظمت و در توجّه دادن دل ها به سمت آن ها برای شان زمينه سازی می كند و يار، مددكار و ناصر آن ها هم می شود؛ هم چنين دفاع كننده از آن ها می گردد: «1»، چشم شعيب عليه السلام را برگرداند و چشمش عين روز اول شد، انگار كه او تازه از مادر متولّد شده، چشمی بی عيب. شعيبعليه السلام دوباره گريه كرد، و دوباره كور شد، و خدا هم دوباره چشم شعيب عليه السلام را به او برگرداند. امّا شعيب عليه السلام باز به گريه كردن خود ادامه داد تا برای سومين بار كور شد و بار سوم هم خدا چشمش را به او برگرداند.
دنيای اين افراد با پروردگار، دنيای رفاقت بود؛ دنيای عشق بود؛ دنيای ارتباط بود؛ اين جمعيت شش ميلياردی مردم كره زمين دارند اشتباه زندگی می كنند، اين جمعيت اگر با خدا ارتباط پيدا كنند، و اگر خدا را به عنوان رفيق خود انتخاب بكنند، و اگر خدا را
______________________________ (1) 5. حج: 38.