فارسی
سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 27 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان و آثار آن، ص: 301

خدايا! برای اين كه اين زن و اين بچه، در اين جا و در آينده، اگر آدميزاد آمد و خواست در اين اطراف زندگی كند، حكم نماز تو را نماز اجرا كنند.

سخن ابراهيم عليه السلام اين دو كلمه بود: مردم و نمازگزاری. نماز اين قدر ارزش دارد كه ابراهيم گفت: من به عشق بر پا شدن خيم نماز، اين زن جوان و اين بچه را اين جا گذاشتم و رفتم. اين محبت ابراهيم به مردم بود كه چرا تنها من از منافع نماز بهره ببرم. پس بگذارم اين زن و بچه در اين جا بمانند و اين جا اگر شهرِ زندگی شد، آن ها ديگران را هم وارد نماز كنند. من نمی دانم از زمان مرگ اسماعيل و هاجر تا حالا چند سال گذشته، و تاريخ دقيقی هم در دسترس نداريم و شايد شش هزار سال، و يا هفت هزار سال، و يا ده هزار سال، از آن روزی كه ابراهيم اسماعيل و هاجر را آن جا گذاشت، و از صميم قلبش برای برپايی نماز دعا كرد. تا زمانی كه ما آلان در آن به سر می بريم، گذشته و مكّه از نماز خالی نمانده است.

هزين ديگر ابراهيم عليه السلام برای نماز ديگران

امّا ابراهيم عليه السلام هزين ديگری برای نماز ديگران نمود و چنين دعا كرد:

رَبِّ اجْعَلْنی مُقيمَ الصَّلاهِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ «1»

خدايا! من نماز را فقط برای خودم نمی خواهم. تا قيامت بچه هايی كه از نسل من به وجود می آيند، آن ها را هم وارد نماز نما.

استجابت دعای ابراهيم و نماز امام حسين

عليه السلام

در ظهر عاشورا

دعای ابراهيم عليه السلام، عجب دعای مُستجابی بود. از ذری ابراهيم، حسين عليه السلام دو ركعت نماز در كربلا خواند كه نه قبل از اين دو ركعت نماز، و نه بعد از اين دو ركعت نماز، نه در گذشت عالم، و نه در آيند آن، نمون اين نماز ديگر خوانده نشده و ديگر هم خوانده نخواهد شد. روز عاشورا، اول ظهر وقت نماز بود. ابوثمامه صائدی «2» پيش ابی عبدالله عليه السلام آمد. از هفتاد و دو نفر،

______________________________
(1) 12. ابراهيم: 40.

(2) 13. ابوثمامه صائدی: عمرو بن عبدالله بن كعبه صائدی، معروف به «ابو ثمامه صائدی»، از تابعين بود، مردی دلاور و از شخصيت های معروف شيعه. ابوثمامه در بسياری از جنگ ها همراه اميرالمؤمنين علی عليه السلام شركت كرد و پس از شهادت امام، در زمره اصحاب امام حسن مجتبی عليه السلام در آمد. در ظهر عاشورا ابوثمامه پس از آن كه با امام حسين عليه السلام نماز ظهر را به جا آورد، به امام عرض كرد: يا ابا عبدالله، می خواهم به دوستانم ملحق شوم. از اين كه زنده بمانم و تو را كشته ببينم، ناخشنود خواهم شد. اجازه بده به ميدان بروم. امام عليه السلام به او اجازه مبارزه داد و فرمود: ما نيز بعد از مدتی كوتاه، به تو ملحق خواهيم شد. ابوثمامه سرگرم مبارزه شد و آن قدر جنگيد تا جراحات زيادی بر تنش وارد شد. در همين هنگام پسرعمويش، قيس بن عبدالله صائدی كه در سپاه عمر سعد بود و با ابوثمامه دشمنی ديرينه ای داشت، او را به شهادت رساند.

منبع: دانشنام رشد با تلخيص




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^