ايمان و آثار آن، ص: 280
ديگردوستی اهل ايمان
آيات قرآن آثار دينداری واقعی را در سه طايفه با نام و بی نام بيان می كند. يكی در وجودِ انبيا و پيامبران، و يكی را هم در وجودِ ائم طاهرين عليهم السلام، و يكی را هم در وجودِ گروهی كه خود حضرت حقّ از آن ها تحت عنوان مؤمنين؛ يعنی آن هايی كه به دينداری واقعی قبول دارد، ياد می كند، و با توجّه به آثار مثبت و با بركتی كه در دينداری هست، از هم مردان و زنان هم دعوت می نمايد كه اينان را در دينداری سرمشق خود قرار بدهند.
البته، قرآن مجيد می گويد، اگر آن ها بخواهند ساختمان حيات خود را به صورت مستقيم بالا ببرند، و اگر آن ها نخواهند چنين كنند و اين دعوت من را قبول كنند، اين افراد را سرمشق زندگی قرار نخواهند داد. امّا اگر آنان اين افراد را سرمشق قرار ندهند، بيگانه و جدای از سرمشق نمی مانند؛ بلكه ابليسان، شياطين و فرعونيان تاريخ می آيند و خود را سرمشق آنان قرار می دهند و خود و فرهنگشان را بر آنان تحميل می كنند؛ ساختمان انسانيت آن ها را در معرض هجوم قرار می دهند و آن را تخريب می كنند و از آنان موجودی بی ارزش، پوك و بدون بنيان به وجود می آورند، و اين چنين فضای حياتشان آلوده می شود؛ از فتنه، فساد و نا امنی پر می شود و هم آنان دچار شرّ يكديگر می شوند. متن آيه اين است: «1»؛ يعنی آن ها گرفتار همديگر می شوند و مرتب از هم ضرر و زيان می بينند.
اگر مهلت باشد و آنان از بی دينی پشيمان بشوند كه در آن فضای مهلت، می شود جبران ورشكستگی ها را كرد؛ اما اگر مهلت تمام بشود، ديگر راهی برای جبران ورشكستگی نيست و آن ها به اسارتِ عذاب دنيای بعد در می آيند.
در آن جا هم می بينيم كه تمام اين عذاب ها ساختِ خودمان بوده كه بين آن عذاب ها و ما، پوششی به نام دنيا قرار داشته است. اين خيمه را كه بلند بكنند؛ يعنی دنيا را تغيير بدهند و به عالمِ آخرت برگردانند، عذاب های ساختِ خودمان، ما را به اسارت خواهند گرفت.
اميرمؤمنان عليه السلام در نهج البلاغه می فرمايد: اسيری خواهيد شد كه اين اسير آزادی و نجات ندارد. «2» سخن جالب ديگری هم اميرمؤمنان عليه السلام دارد. حضرت
______________________________ (1) پی نوشت
1. انعام: 65.
(2) 2. از كلمات امام علی عليه السلام كه به اسارت انسان اشاره دارند:
«مغلوب الهوی دائم الشّقا مؤبّد الرّق»: آن كه در چنگ هوا گرفتار است، هميشه بدبخت و همواره اسير و دربند است (ترجم غررالحكم و دررالكلم انصاری، ج 2، ص 764).