ايمان و آثار آن، ص: 61
انسان، يعنی موجودی بزرگ، شريف، لايق، مستعد، و بزرگوار؛ يعنی وجودی كه آفرينش تمامی قدرت ابداع خود را به كار گرفت تا او به وجود آيد؛ يعنی همان وجودی كه همت خود را به كار گرفت تا اين تمدّن و زندگی را برای اداره امور حيات به وجود آورد؛ يعنی موجودی كه جزءای از اين پيكره بزرگ عالم خلقت هست.
تمام بينايان عالم كه می گويند: اساس جهان بر عدل و عدالت مبتنی است، آيا می توانند بگويند: زندگی و نظام خلقت با اين برنامه منظم در صورتی برپاست كه تكيه بر عدل داشته باشد، به جز نظام حيات انسان؟ آن ها نمی توانند بگويند، از كوچك ترين جزء عالم تا بزرگ ترين شی ء عالم، عدل را می خواهد، ولی انسان عدل را نمی خواهد!
تعبير را گسترده تر كنيم: آن ها نمی توانند بگويند جهان هستی، حكومتِ مقررات عادلانه می خواهد، ولی انسان چنين مقرّراتی را نمی خواهد! می پرسيم مگر انسان موجودی بريده از اين عالم است؟ مگر انسان موجودی وابسته به اجزای اين عالم نيست؟ مگر بدن انسان از زمان نطفه بودن تا هنگام مرگ، محكوم به مقررات عدل نيست؟ مگر دستگاه تنفّس به اندازه عادلانه هوا نمی گيرد؟ مگر بدن به اندازه عادلانه نور نمی گيرد؟ مگر بدن به اندازه عادلانه استعدادش رشد نمی كند؟ مگر بدن به اندازه استعداد عدالتش گلبول قرمز و گلبول سفيد نمی سازد؛ سلول درست نمی كند؛ به مبارزه با نابسامانی های كشور بدن و برقراری حكومت عدل در آن برنمی خيزد؟ بله. تمام اين واقعيات مسلم است. اگر مزاج انسان از جاده عدالت منحرف شود، صاحبش مريض می شود؛ اگر چشم از جاده عدالت منحرف شود، صاحبش به طرف كوری می رود؛ اگر گوش از جاده عدالت منحرف شود، او به طرف كری می رود؛ حيات كه از جاده عدالت منحرف شود، به طرف مرگ می رود. برای همين بايد گفت، بنيان بدن هماهنگ با بنيان عالم، متكی بر عدل است.
حاكم بودن عدل بر روابط انسان ها
امّا اگر بشر حكومت عدل را بر بدن قبول كند، در مسأله جامعه انسانی و زندگی همگانی و وابستگی انسان ها به يكديگر كه از بدن مهم تر است و از نظر بينش الهی هم از جهان گسترده تر می باشد، در اين جا نيز بايد به طريق اولی حكومت عدل را بر روابط انسان ها در جامعه قبول كند. اگر بشر در اين جا عدالت را قبول نكند، جامعه به جامعه ای كه افرادش به يكديگر تجاوز می كنند، تبديل می شود؛ يعنی روابط طبيعی و سالم بين افراد جامعه برقرار نخواهد بود؛ برخوردها مستقيم نخواهد بود. بنابراين، دراين جا هم بشر، نيازمند به وضع مقررات