ايمان و آثار آن، ص: 349
جوان ها به دنبال چه كسی بهتر از خدا می خواهند بروند؟
جوان ها به دنبال چه كسی بهتر از خدا می خواهند بروند؟ به دنبال آن هايی كه تا حالا رفتند، آنان تا به حال چه چيزی به جوانان دادند؟ چه چيزی به آن ها اضافه كردند؟ بلكه آن ها از جوانان كم كردند.
باز در همين دعای عرفه، می بينيم كه امام حسينعليه السلام خدا را چنين شناسانده:
تو آن خدايی هستی كه از زمان ولادت من تا به حال، تشنه تو را خواندم، و تو مرا با آب خوش و گوارا سيراب كردی.
اين آب را در كوه ها، در چشمه ها، در رودها چه كسی به راه انداخت؟ من تنها همين را می دانم كه يك لوله آب در خانه من است، و هر بار به آب نياز داشته ام، شير آب را باز می كنم و نمی دانم خدا چند ميليارد چرخ را گردانده تا اين يك ليوان آب به من برسد:
تو بودی كه من عريان تو را خواندم، و تو هم مواد لازم را برای تهی لباس من ايجاد كردی تا بدن من پوشيده شود.
شكم گرسنه من را چه كسی سير كرده؟ آيا رفقايم چنين كردند؟ آيا آن ها نخود و لوبيا را ساختند؟ آن ها گوشت ها را ساختند؟ آن ها سبزيجات را ساختند؟ چه كسی در گرسنگی مرا سير كرده؟ او خدا بوده كه چنين كرده است.
خداوند مؤنس مؤمنان در تنهايی قبر
باز هم گوشه ای از رحمت خداوند را بگويم. پيغمبر صلّی الله عليه و آله و سلّم می گويد: وقتی بند كفن بنده مومن را باز می كنند و صورتش را بر روی خاك می گذراند و لحد می چينند و بعد در قبر او خاك می ريزند و آن را پر می كنند، ديگر همه بايد برگردند. به راستی آن موقع، آن ها چه می توانند بكنند؟ آن ها نمی توانند آن جا بمانند. يعنی نمی شود كه من در قبر توقّع داشته باشم كه خانمم، پسرم، دخترم، عروسم پيشم بمانند؟ آن ها برای چه بايد در بهشت زهرا بمانند؟ آن ها بايد برگردند. پيغمبر صلّی الله عليه و آله و سلّم می گويد: يك طرف قبر، به طرف هم آن هايی كه دارند بازمی گردند، حالت يك پنجره پيدا می كند و روح ميت، نه بدن او، می بيند همه دارند می روند. وقتی همه رفتند، او در آن خان تنهايی قبر، تا می آيد وحشت زده بشود، صدايی می شنود كه با شنيدن همان كلمه اول آن، آرامش می كند. بنده من! نزديكانت تو را گذاشتند و رفتند، مبادا از تنهايی بترسی؛
مبادا از تنهايی غمناك بشوی. خودم تا قيامت مؤنست هستم. «1»
بعد آدم چنين خدايی را بگذارد و رها كند. نمی دانم چرا زندگی بعضی از آدم ها اين قدر اشتباه است.
______________________________ (1) 17. در كافی، ج 3، ص 242- 241، حديث 1، روايتی نقل شده كه مضمون آن مناسب با روايت نقل شده در متن است:
عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ عَنْ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهعليه السلام: مَا مِنْ مَوْضِعِ قَبْرٍ إِلَّا وَ هُوَ يَنْطِقُ كُلَّ يَوْمٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَنَا بَيْتُ التُّرَابِ أَنَا بَيْتُ الْبَلَاءِ أَنَا بَيْتُ الدُّودِ قَالَ فَإِذَا دَخَلَهُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَالَ مَرْحَباً وَ أَهْلًا أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أُحِبُّكَ وَ أَنْتَ تَمْشِی عَلَی ظَهْرِی فَكَيْفَ إِذَا دَخَلْتَ بَطْنِی فَسَتَرَی ذَلِكَ قَالَ فَيُفْسَحُ لَهُ مَدَّ الْبَصَرِ وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ يَرَی مَقْعَدَهُ مِنَ الْجَنَّهِ قَالَ وَ يَخْرُجُ مِنْ ذَلِكَ رَجُلٌ لَمْ تَرَ عَيْنَاهُ شَيْئاً قَطُّ أَحْسَنَ مِنْهُ فَيَقُولُ يَا عَبْدَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ شَيْئاً قَطُّ أَحْسَنَ مِنْكَ فَيَقُولُ أَنَا رَأْيُكَ الْحَسَنُ الَّذِی كُنْتَ عَلَيْهِ وَ عَمَلُكَ الصَّالِحُ الَّذِی كُنْتَ تَعْمَلُهُ قَالَ ثُمَّ تُؤْخَذُ رُوحُهُ فَتُوضَعُ فِی الْجَنَّهِ حَيْثُ رَأَی مَنْزِلَهُ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ نَمْ قَرِيرَ الْعَيْنِ فَلَا يَزَالُ نَفْحَهٌ مِنَ الْجَنَّهِ تُصِيبُ جَسَدَهُ يَجِدُ لَذَّتَهَا وَ طِيبَهَا حَتَّی يُبْعَثَ ....