ايمان و آثار آن، ص: 30

رستم! ما برای سه برنامه آمديم. برنامه اول ما اين است كه شما را از اسارت قلدران، زورگويان، مستبدان، متجاوزان و ظالمان نجات بدهيم، و به شما بفهمانيم كه بايد بنده خدا باشيد، نه بنده بشر. آمديم بگوييم اگر بنده هر بشری شويد، او شما را بر گرد اميالش می چرخاند و برای آباد كردن شكم و شهوت خود نابودتان می كند؛ مثل اين كه من بروم جايی شاگرد شوم و همه عمرم را بدهم كه آن آقا از خرج عمر من ميلياردر بشود، و خودش، پسرهايش و دخترهايش سالی يك ماه در اروپا بهترين لذت ها را ببرند. اين جا هم كه هستند، بهترين لذت ها را از بدترين گناهان ببرند، و من خرج می شوم تا او و خانواده اش به اين برنامه ها برسد. حالا اگر اين حمالی پيش يك مسلمان باشد، آدم باز خيلی درد ندارد. بيچاره مسلمان هايی كه پيش دشمنان اسلام حمالند؛ پيش دشمنان و كفار و منافقين حمال هستند. آن ها ديگر چقدر ذليل و بيچاره اند. آمديم كه شما را از اين بدبختی نجات بدهيم تا چرخاننده اميال شكم و شهوت ديگران نباشيد. آخر شما انسان هستيد. برنامه دوم ما اين